فقه‌های مضاف: رسالت، عملکرد

در سالیان اخیر با انواع فقه‌های جدید و مضاف مواجهیم به گونه‌ای که هر از چندی فقهی جدید در میان عناوین فقه‌های مضاف خودنمایی می‌کند. فقه سیاسی، فقه حکومتی، فقه خانواده، فقه اجتماعی، فقه هنر، فقه محیط زیست و …

در سالیان اخیر با انواع فقه‌های جدید و مضاف مواجهیم به گونه‌ای که هر از چندی فقهی جدید در میان عناوین فقه‌های مضاف خودنمایی می‌کند. فقه سیاسی، فقه حکومتی، فقه خانواده، فقه اجتماعی، فقه هنر، فقه محیط زیست و … اما سؤال اساسی درباره تنوع فقه‌های جدید این است: چرا فقه‌های مضاف به وجود آماده‌اند؟ رسالت ایجاد چنین فقه‌‌هایی چیست؟ آیا غایت و هدف از فلسفه وجودی آنها محقق شده است؟ به تعبیر دیگر آیا عملکرد آنها مطابق با رسالت تعریف شده شان بوده است؟

رسالت

به نظر‌‌ می‌رسد رسالت فقه‌‌های مضاف، صرفا جمع آوری مسائل مختلف یک حوزه از دل مسائل رایج فقهی نیست، که اگر چنین رسالتی برای آنها در نظر گرفته شود، ایجاد این تعداد از فقه‌‌های مضاف، کاری لغو و بیهوده یا حداقل کم ثمر است. پس باید رسالت و هدف ایجاد فقه‌‌های جدید را فراتر از آن دانست.‌‌ می‌توان در یک جمله رسالت فقه‌‌های مضاف را ارائه نگاه نظام‌مند به مسائل فقهی در حوزه‌‌های تخصصی دانست. در واقع فقه مضاف برای ارائه نگان نظام مند چند اقدام را انجام‌‌ می‌دهد:

۱- ارائه شبکه مسائل در حوزه‌‌های تخصصی فقهی، ۲- شناسایی خلأهای فروع فقهی متناسب با حوزه تخصصی خود، ۳- افق گشایی و طرح مسائل جدید، ۴- تکمیل شبکه مسائل، ۵- تکمیل شبکه ادله.

در واقع رسالت فقه مضاف این است که با نگاهی نظام‌مند به حوزه‌‌های تخصصی و کشف روابط بین مسائل فقهی رایج مربوط به آن حوزه تخصصی در فقه سنتی، با نگاهی کلان و کل نگر، شبکه‌ای از مسائل موجود را شناسایی کرده و تحلیل و بررسی روابط بین آنها، خلأهای موجود را شناخته و برای برطرف کردن آنها، مسائلی جدید را ارائه داده و افق‌‌های تازه پژوهشی را نسبت به مسائل حیطه تخصصی خود به فقه پژوهشان ارائه دهد، تا بدین وسیله شبکه مسائل هر حوزه را تکمیل کند. پس از تکمیل شبکه مسائل، باید به بررسی و شناسایی شبکه ادله مرتبط با مسائل رایج و جدید در بین ابواب مختلف فقهی پرداخته و برخی ادله مغفول در فقه سنتی را به جامعه فقه پژوه ارائه دهد.

در حقیقت بر اساس تقطیع‌‌های صورت گرفته و همچنین اعمال سلیقه و تشخیص بزرگان عرصه فقه و فقاهت در طول تاریخ در دسته بندی ادله بخصوص ادله نقلی در ابواب مختلف، گاه ممکن است برخی ادله برای ابواب دیگر نیز کارآیی خوبی داشته اند که عدم طرح آنها در مواضع مورد نیاز، موجب غفلت از وجود چنین دلیل‌‌هایی شده باشد. فقه مضاف با ایجاد شبکه مسائل و کشف شبکه ادله مرتبط با آنها، دست فقیه را در شناسایی ادله و استناد به آنها باز‌‌ می‌کند. بدین طریق یکی دیگر از وظایف اصلی فقه‌‌های مضاف که حل مسائل مستحدثه است نیز تحقق یافته و با شناسایی ادله متعدد و ایجاد پیوند بین آنها و مسائل، نیاز فقیه برای رجوع به عمومات و اطلاقات یا اصول عملیه در مسائل مستحدثه به حداقل‌‌ می‌رسد.

عملکرد

با توجه به رسالت تعریف شده برای فقه‌‌های مضاف، بر اساس بررسی عملکرد سخنان و مکتوبات موجود در فقه‌‌های مضاف، به نظر‌‌ می‌رسد در دستیابی فقه‌‌های مضاف به این رسالت و هدف، تردیدهای جدی وجود دارد. در واقع فقه پژوهانی که در حوزه فقه‌‌های مضاف مشغول به پژوهش هستند در مرحله شناسایی مسائل مختلف یک حوزه تخصصی از فقه سنتی باقی مانده اند. به عنوان مثال وقتی سخن از فقه خانواده، محیط زیست و … به میان‌‌ می‌آید بیشتر مطالب ارائه شده در مقام بیان مسائل مرتبط با این حوزه‌‌ها در فقه سنتی است. البته این بدان معنا نیست که گام‌‌هایی برای افق گشایی، کشف شبکه مسائل و … برداشته نشده است. اما به نظر با توجه به گذشت عمر حدود دو دهه از طرح فقه‌‌های مضاف، سرعت و پیشرفت آن چندان چشم گیر نیست. خصوصا در بخش شبکه ادله که خلأ همچنان فراوان است.

 


نویسنده: بلال شاکری

منبع: سایت شبکه اجتهاد

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا