پس اگر از ما بپرسند شما در روز عاشورا که دائما حسین حسین می کنید و به سر خودتان می زنید، چه می خواهید بگویید؟ باید بگوییم: ما می خواهیم حرف آقایمان را بگوییم، ما هر سال می خواهیم تجدید حیات کنیم (یا ایها الذین امنوا استجیبوا لله و للرسول اذا دعاکم لما یحییکم) . باید بگوییم عاشورا روز تجدید حیات ماست. در این روز می خواهیم در کوثر حسینی شستشو کنیم، تجدید حیات کنیم، روح خودمان را شستشو بدهیم، خودمان را زنده کنیم، از نو مبادی و مبانی اسلام را بیاموزیم، روح اسلام را از نو به خودمان تزریق کنیم. ما نمی خواهیم حس امر به معروف و نهی از منکر، احساس شهادت، احساس جهاد، احساس فداکاری در راه حق، در ما فراموش بشود، نمی خواهیم روح فداکاری در راه حق در ما بمیرد.
این فلسفه عاشوراست، نه گناه کردن و بعد به نام حسین بن علی بخشیده شدن! گناه کنیم، بعد در مجلسی شرکت کنیم و بگوییم خوب دیگر گناهانمان بخشیده شد. گناه آن وقت بخشیده می شود که روح ما پیوندی با روح حسین بن علی بخورد، اگر پیوند بخورد، گناهان ما قطعا بخشیده می شود ولی علامت بخشیده شدنش این است که دو مرتبه دیگر دنبال آن گناه نمی رویم. اما اینکه از مجلس حسین بن علی بیرون برویم و دو مرتبه دنبال آن گناهان برویم، نشانه این است که روح ما با روح حسین بن علی پیوند نخورده است.
شعارهای ابا عبد الله شعار احیای اسلام است، این است که چرا بیت المال مسلمین را یک عده به خودشان اختصاص داده اند؟ چرا حلال خدا را حرام، و حرام خدا را حلال می کنند؟ چرا مردم را دو دسته کرده اند: مردمی که فقیر فقیر و دردمندند، و مردمی که از پرخوری نمی توانند از جایشان بلند شوند؟
در بین راه در حضور هزار نفر لشکریان حر آن خطبه معروف را خواند که طی آن، حدیث پیغمبر را روایت کرد، گفت: پیغمبر چنین فرموده است که اگر زمانی پیش بیاید که اوضاع چنین بشود، بیت المال چنان بشود، حلال خدا حرام و حرام خدا حلال بشود، اگر مسلمان آگاهی اینها را بداند و سکوت کند، حق است بر خدا که چنین مسلمانی را به همانجا ببرد که آن ستمکاران را می برد. بنا بر این من احساس وظیفه می کنم، «الا و انی احق من غیر» در چنین شرایطی من از همه سزاوارترم.
پس این است مکتب عاشورا و محتوای شعارهای عاشورا. شعارهای ما در مجالس، در تکیه ها و در دسته ها باید محیی باشد نه مخدر، باید زنده کننده باشد نه بی حس کننده. اگر بی حس کننده باشد، نه تنها اجر و پاداشی نخواهیم داشت بلکه ما را از حسین علیه السلام دور می کند. این اشک برای حسین ریختن خیلی اجر دارد اما به شرط اینکه حسین آنچنان که هست در دل ما وارد بشود. «ان للحسین محبه مکنونه فی قلوب المؤمنین» اگر در دلی ایمان باشد نمی تواند حسین را دوست نداشته باشد، چون حسین مجسمه ای است از ایمان.
شعارهایی که اصحاب ابا عبدالله می دادند، شعارهای عجیبی است. حادثه کربلا طوری وقوع پیدا کرده که انسان فکر می کند اصلا این صحنه را عمدا آنچنان ساخته اند که همیشه فراموش نشدنی باشد. عجیب هم هست! ابا عبد الله گاهی شعار معرفی خودش را می داد:
انا الحسین بن علی آلیت ان لا انثنی احمی عیالات ابی امضی علی دین النبی
شعارهای ایشان با آهنگهای مختلف است. وقتی که در میدان جنگ تنها می ایستاد، شعارهای بلند می داد، شعاری را می خواند که با وزن طولانی بود:
انا بن علی الطهر من آل هاشم کفانی بهذا مفخرا حین افخر
اما وقتی که حمله می کرد، شعارهای حمله ای می داد مثل: «الموت اولی من رکوب العار» یا همان شعری که قبلا خواندم.