اختلافاتی که از دیرباز بین اهل تشیع و اهل سنت از نظر مبانی و اعتقادات و فقه و احکام مطرح بوده، عامل اصلی در استبعاد این دو شاخه اصلی اسلام از همدیگر است. بعضا تعصبات سرسختانه علماء هر دو فرقه و غفلت آنها از اهمیت موضوع وحدت افراد این دو حوزه جهت تقویت و استحکام دین مبین بر این اختلاف دامن زده است. علمای هر دو فرقه نقش اساسی در این زمینه دارند. به مناسبت سالروز قطع ارتباط جمهوری اسلامی با رژیم مصر به بررسی ارتباط علمای شیعه و سنی پرداختیم و پیامد های آن را با استاد سید محمود مدنی که مسئولیت نمایندگی فقیه در کشورهای حاشیه خلیج فارس را داشتند، به گفت و گو نشستیم. رئیس جامعه الزهرا معتقد است غفلت مهم ترین علت برای عدم ارتباط است. به باور نماینده پیشین مجلس شورای اسلامی، شاهد پیشرفت چشمگیری در ارتباط بین علماء نیستیم. مشروح این گفت وگو به قرار زیر است:
اجتهاد: در حال حاضر ارتباط خاصی میان علمای طراز اول شیعه و سنی به خصوص قم و الازهر برقرار نیست؟ علت آن را چه می دانید؟
مدنی: ارتباط بین علماء جهان تشیع و تسنن به دو شکل متصور است:
۱- یک شکل ارتباطات عمومی در حد احوالپرسی و بیان مواضع کلی و تعارفات معمول میباشد این شکل کم و بیش در جریان هست و در سمینارهایی مانند سمینار وحدت اسلامی و همایشهای مختلف دیگر که به مناسبت موضوعهای مختلف تشکیل میشود، ملاقاتهای کلی صورت میگیرد و این مفید است.
۲- نوع دیگر که متاسفانه ما شاهد آن نیستیم یک ارتباط منظم عمیق علمی و برنامه ریزی شده بین علماء میباشد که در یک پله بالاتر، ارتباط علماء باید به ارتباط نهادهای علمی تبدیل شود؛ مثلا باید ارتباط بین حوزه علمیه قم با الأزهر و حوزههای علمیه مختلف شیعه و اهل سنت برقرار شود که این ارتباط متاسفانه وجود ندارد.
باعث تاسف است مرکز منظمی برای ارتباطات بین اسلام و مسیحیت داریم که سمینارهای بینالمللی منظمی ارائه و برگزار میشود و مباحث مشخص و معین شدهای در آن دنبال میشود؛ اما ما یک مرکز اینگونه ای برای مباحث تشیع و تسنن نداریم و مباحث چه تقریب و امثال اینها در حد همان شکل اول که گفتگوهای کلی و تعارفات معمولی باقی مانده است. البته نادیده نگیریم که همان شکل اول ارتباط هم قطعا برکاتی داشته و مفید است. همین ارتباطات کلی هم موجب میشود برخی از اتهامات روشن شود و معلوم میشود که آنچه که نسبت به ما میگویند صحیح نیست و آنچه که برای آنها نسبت میدهند و در پیش ما بازگو میشود، درست نیست و همین به همبستگی جهان اسلام کمک میکند ولی این کافی نیست و باید تبدیل شود به مباحثی منظم و مستمر و بالاتر از آن تبدیل شود به یک رابطه سیستماتیک منظم بین نهادهای علمی جهان تشیع و تسنن.
اجتهاد: علت اینکه ما شاهد این پیشرفت نیستیم چیست؟
مدنی: من فکر میکنم که علت اصلی غفلت است، ما درگیر مسائل جزئی شدیم و به مسائل اساسی که میتواند تاثیرات کلی در دراز مدت داشته باشد غافل میشویم. نظیر همین مسائل هم غفلتهایی است که گاهی در مسائل اجتماعی میبینیم. مثلا به بعضی پدیده های ظاهر اجتماعی و مشکلات آن بسیار اهمیت داده میشود، سروصدا و تجمع و بزرگنمایی میشود ولی مسائل بسیار مهمی مثل موج پنهان الحاد و شبهات مورد غفلت قرار میگیرند یا انهدام و انحطاط مسائل اخلاقی بهعنوان ستونهای اصلی استواری جامعه آنقدر مورد توجه قرار نمیگیرند که مسائل ظاهری جامعه مورد توجهاند. در این مساله ارتباطات جهان تشیع و تسنن هم فکر میکنم عامل اصلی غفلت است. در کنار این غفلت، برنامهریزیهای منظم استکبار جهانی قطعاً هست. اگر در همه مسایل دیگر کسی بتواند ادعا بکند که توهمِ توطئه هست. در این مساله توطئه قطعی است و سابقه بسیار طولانی دارد، رابطه این مسائل با جهان استکبار که سردمداری آن به عهده انگلستان بود و حتی با ایجاد اوقافی برای بعضی از مسائل سعی میکردند نگذارند این رابطه ها را بهبود پیدا کند و با حمایتهایی از بعضیها، ایجاد فرقه ها و مذهبهای انحرافی، پشتیبانیهایی از بعضی از افراد الان هم به شکلهای مختلف دیگر وجود دارد. ملاحظه بفرمایید کانالهای تلویزیونی که مهمترین مسئولیت و تکلیف و وظیفهشان نشر اتهامات و ایجاد اختلافات هست و با اینکه مخاطب عموم مردم هستند، ولی همینها منتقل میشود به طایفه نخبگان و آنها را هم دچار مشکل میکند.
روزی من به دیدار یکی از علمایی رفتم که داعیه تقریب داشت و سالها طرفداری از اتحاد بین شیعه و سنی میکرد. در گفتگویی که داشتیم عنوان کرد که چه اتحادی میتواند بین شیعه و سنی باشد در حالیکه من فیلمش را دیدم که شیعهها سر سنیها را میبرند؟ من گفتم از کجا میدانید آنهایی که کشته میشوند سنی هستند و آنهایی که میکشند شیعه هستند؟ از کجا فهمیدید این فیلم ساختگی نیست؟ و دهها سوال دیگر، یعنی گاهی اینقدر اینها بدیهی خبررسانی میشود که اینها باورشان میشود، حالا چه در ناحیه اعتقادات و چه در ناحیه حوادث.
پس یک بخش غفلت و یک بخش توطئههای دشمن، یک بخش هم مشخص نبودن، چارچوبهای این اقدام هست. بعد از گذشت نزدیک به هفتاد سال از عمر التقریب که مرحوم آیتالله بروجردی و شیخ شلتوت در مصر و دیگران که داعیهاش را داشتند ما هنوز دچار ابهامیم که مقصود از تقریب چیست؟ آیا تقریب سیاسی مد نظر است یا منظور ایجاد یک جبهه متحد سیاسی است یا هدف تقریب بین عقاید است؟ یا بحث در تقریب مسائل احکامی هست که این هم هنوز جای تبیین بیشتری دارد و جا دارد اصلا یک بحث خارجی تحت این عنوان بصورت جدی در دو حوزه شکل بگیرد و ما بر اساس مبانی استدلالاتمان بحث کنیم و ببینیم تا کجاها میتوانیم نزدیک شویم. اصلا این تقریب مبنای فقهی، دینی و شرعی دارد و اگر دارد گسترهاش تا کجاست؟ این بحث اگر شکل بگیرد کمک خواهد کرد موضع، تبیین و روشنگری شده و کسانی بنام طرفداری از ولایت و کسانی بنام طرفداری از وحدت در دو طرف نتوانند سوء استفاده کنند و هرکسی را که ادعای وحدت دارد متهم کنند.
اجتهاد: در مورد تقریب چطور می توان نهادهایی مثل تقریب که کارویژه شان تقریب است را غافل از تقریب دانست. مثل اینکه بگوئیم شرکت برق فراموش کرده برق منطقه را تأمین کند. آیا چنین غفلتی از این نهادها ممکن است؟
مدنی: در رابطه با اشکالات سه گانهای که عرض کردم من فکر میکنم توجه خیلی از کسانی که در تقریب کار میکنند به همان قسم اول جلب شده، چون نمود و ظهورش بیشتر است. زمانی من به مسئولین پیشنهاد کردم در عوض برگزاری سمینارهای ۵۰۰ نفره بینالمللی که هزینه های هنگفتی هم دارد اجازه دهید ده سمینار ۵۰ نفره برگزار کنیم که این ۵۰ نفر بتوانند همدیگر را بشناسند و همه حرفهایشان را بزنند و نظراتشان را بیان کنند و سلسله برنامه های منظومهای تعیین کنیم که مجموعه این ۵۰ سمینار منتهی به یک جریان شود و این جریان در سال بعدی و سالهای بعدی کامل و کاملتر شده و درمجموع، پازل شکل یافتهای شود.
مسلما این همایشها و کنگره و سمینارهایی که جمعیت ازهمه جا دعوت میشود نتیجهای مطلوب و پرثمر به بار نخواهد آورد. من شاهد بودم در یکی از سمینارها به یک عالمی که برجسته و مقیم امریکا بود فقط سه دقیقه فرصت داده شد که خب طبیعتا در این بازه زمانی بسیار کوتاه نمیتوان مسائل و موضوعات مهم و اساسی را دقیق و تخصصی بیان کرد، درنتیجه به نتیجهای مطلوب نخواهیم رسید. این که بعضی از دستگاهها غفلت میکنند به این جهت است که آنها به یک شکل توجه میکنند و اشکال دیگر را مورد دقت قرار نمیدهند برای اینکه این سادهتر و راحتتر هست و ظهور و بروزش بیشتر است.
اجتهاد: عملکرد مجمع جهانی جده را چطور ارزیابی می کنید؟
مدنی: مجمع علمی جده تقریبا چیزی در حد مجمع بحوث الاسلامیه هست که در الأزهر پایه گذاری شد. هر دو کم کم از گفتگوی بین یکدیگر به گفتگوی با خودمان تبدیل شدند. من در حال حاضر در جریان دقیق هر دو نیستم. متاسفانه هم اطلاع رسانیهای کافی نمیشود، هم ما پشتکار کمی برای رصد کردن این مسائل داریم. احساس میکنم که در آنجا هم کرسیهای مربوط به مذاهب دیگر کمرنگ است و جدی گرفته نمیشود هم در مجمع البحوث و هم در مجمع فقهی جده و شاید یک مطلب مهمتر این باشد که ما مثل جده به مباحث فقهی بیشتر میپردازیم تا مباحث مبنایی و عقیدتی. در حالیکه تا مبناهای عقیدتی را درست نشود احکام تصحیح نخواهد شد. من در سمینار وحدتی شرکت کردم که بالطبع بحث از وحدت بود ولی ظهر که شد شیعیان با یک شیوه نماز خواندند و سنیان با شیوهای دیگر، اعتراضی شد که چرا نماز را باهم نمیخوانید که اهل تسنن پاسخ دادند ما اعتقاد داریم که پاها در وضو شسته شود و وقتی شما نمیشویید نماز باطل است؛ ما در فقه قطعا باهم اختلافاتی داریم. اگر بنا باشد هر کس بر فروع فقهی خود تکیه کند، اصلا وحدتی صورت نمیگیرد و همه حرفها در حد شعار باقی میماند. اگر مباحث عقیدتی و مبنایی مطرح شود میتوان در فقه هم به وحدت مقبولی دست یافت. من در یکی از سمینارها بحثی را مطرح کردم که مسلم کیست؟ بحث بسیار مهمی است اگر بر پاسخ من هو المسلم؟ به عنوان یک نظریه اتفاق کنیم و به یک اجماع کلی برسیم بعد از آن در جهان اسلام هر کس این اساس و تعریف را از مسلم داشته باشد از جانب همه مسلمانان بعنوان مسلمان شناخته میشود و خون و دم و حق و حقوق او محترم خواهد بود.
اگر ما بتوانیم مفهوم اسلام را به یک اجماع جهانی اسلام برسانیم آنوقت گروههای داعشی و امثال اینها که فرداها هم حضور و بروز خواهند داشت نمیتوانند شیعه را متهم به کفر کنند و شیعهکشی راه بیندازند و یا برعکس سنی را متهم به کفر کنند و سنیکشی راه بیندازند.
اجتهاد: برای ایجاد ارتباط میان علمای طراز اول شیعه و سنی همانند آنچه در قرنهای گذشته روی داده است، چه پیشنهاداتی دارید؟
مدنی: بعنوان گام اول پیشنهاد میکنم که گروههایی از علما و مجموع شخصیتهای علمی دنیای اسلام تشکیل شوند منهای ارتباط کشورها -و همین جا اعلام میکنیم که ما وابسته به دولتها نیستیم و لو هر کس پشتیبان دولت خودش میتواند باشد، فارغ از ارتباطات سیاسی با دولتها بعنوان هستههای علمایی- و نظرات آنها را جمعبندی کنند تا به یک نقطه نظر مشترک برسند؛ این مرحله و گام اول برای همدلی هست.
مرحله دوم؛ سمینارهای کوچکی است که همه بتوانند دیدگاههای خود را در موضوعات مشخصی روشن و واضح مطرح کنند مثل، همین بحث من هو المسلم؟ و نتیجه این مباحث منتقل شود به یک سمینار جهانی در سطح مفتی های همه مناطق و صادرهاش در حد نیم صفحه اطلاعیه باشد، بعنوان منشور جهانی مسلمین که قابل قبول در جامعه جهانی باشد؛ بعنوان مثال در مورد تعریف مسلم گفته شود که هر کس گفت لا اله الا الله، محمد رسول الله مسلم باشد؛ ما اگر میتوانستیم ظرف این چهل سالی که سمینار تقریب و.. امثال اینها برگزار کردیم به چهل منشور برسیم میشد گفت که مسائل اصلی جامعه اسلام همه به یک وحدت نظری رسیده است.
اجتهاد: این ارتباط چقدر می تواند در فقه موثر باشد؟
مدنی: قطعا این ارتباط در فقه نیز موثر است. باتوجه به نظریه مرحوم آیه الله بروجردی که فقه شیعه را حاشیه ای بر فقه اهل سنت می داند. این ارتباط میتواند به مبانی فقهی ما و آنها قوام ببخشد. در زمان اهل بیت علیهم السلام حکومت به دست اهل سنت بوده است و مطالبی در جامعه مطرح می شده است که نیاز به توضیح و رفع و اشکال بوده است و امام علیه السلام ناظر به آن فتاوا، فرمایشاتی را مطرح می کردند نه اینکه فقه ما برگرفته از فقه اهل سنت باشد. مبانی ما و آنها متفاوت است و ابتدا باید پیشینه بحث مشخص شود و نظریات دیگر مطرح شود تا بتوان به فقه مطلوب رسید مانند کاری که مرحوم شیخ طوسی انجام دادند و مرحوم بروجردی فرمودند.
اگر علمای شیعه و سنی بنشینند و با هم مباحثه علمی کنند بسیاری از اختلافات کم می شود و ممکن است منجر به تغییر فتوا و یا حتی قانون شود. مثلا ازدواج موقت که مورد انکار شدید اهل سنت قرار گرفته است، شبیه آن را خودشان دارند و نوعی نکاح به نام نسیار دارند که شرایط دائم را ندارد و شبیه متعه است. این اتفاق بر موضوعی مشترک میتواند بسیاری از اختلافات واتهامات و گرفتاریهای جهان اسلام را مرتفع کرده و جامعه اسلامی را از تفرقه نجات دهد؛ البته اشاره به این موضوع فی البداهه و در مقام مثال و نمونه کوچکی از احکام بسیار دو فرقه بود. اگر بخواهیم بطور جدی مباحث را دنبال کنیم بسیاری از مسائل هست که می توان آنها را بررسی و بازنگری کرد؛ مثلا در لیست خوردنیهای حلال و حرام یا تجارت و…که اگر جلسات منظمی داشته باشیم در خیلی از جاها میتوانیم با مباحثات منطقی، اینها را به همدیگر نزدیک کنیم مثلا پارهای از قوانین مدنی و احکام شرعی و برخی از قیود ما التزامی در قانون آنها ندارد؛ اما برای حلیت تجارت و بیع و شراء برای ما لازم است و ما میتوانیم با مباحثهای صحیح این قوانین و مشابه اینها را برای بقیه تبیین کنیم.
اجتهاد: برخی معتقدند نباید در فقه به سراغ نظرات اهل سنت رفت چراکه این کار به مرور سبب می شود فقه ما دچار اباطیلی مانند قیاس و استحسان و… شود. نظرتان در این مورد چیست؟
مدنی: این نظریه کسانی است که خود را حق مطلق و دیگران را باطل مطلق میدانند اما مبنای بحث و مذاکره این است که ما در هر چیزی احتمال سخن حقی را بدهیم.
البته یک نکته بسیار مهم در اینجا مطرح میشود و آن این است که تمام این نظرات و پیشنهادها و مباحث و مجامع با تاکید بر همه مبانی قطعی شیعه است و هیچ نوع تردید و خدشه ای در آن مبانی نداریم که مبانی فقه شیعه است و آنچه که از پیغمبر و ائمه هداه مهدیین صلوات الله و سلام علیهم أجمعین رسیده و آن شیعه ای که سلف صالح ما داشتهاند چراغ هدایتی برای ما بوده و در هر بحثی تکیه بر همین مبانی خواهد بود.
منبع: پایگاه اینترنتی شبکه اجتهاد