به‌مناسبت اولین سالگرد رحلت / آیت‌الله موسوی‌خلخالی، فقیه دیار خراسان

در روایت آمده است: الآباء ثلاثه : اب ولدک، و اب زوجک و اب علمک

نگارنده، در ایام علم آموزی، اساتید و مربیان دلسوز و مهربانی دیدم که به حقیقت برایم به مثابه پدر بودند و از هر کدام درسها و علوم فراوانی آموختم، اما در میان همه آنها، کسی که بیش از همه و به مدت طولانی با او حشر و نشر داشته و در این مدت، نکات فراوان در راستای علم، معنویت و زندگانی آموختم، سیدنا الاستاد حضرت آیت‌ﷲ حاج سیدمحمدمهدی موسوی‌خلخالی رضوانعلیه بود.

با وجود آنکه طلبه‌ای جوان و غیر معمم بودم، اما در میان انبوهی از شاگردان، با نگاه و رعایت پدرانه و مهربانه‌اش مرا در جهات علم و عمل، رشد داد و حقیقتا ذره‌پروری را به اوج خود رسانید.

استادی، که اگر بعد از درس، اشکالی نمی‌کردم مرا به سوی خود فرا می‌خواند و می‌فرمود نظرت چیست؟ چه اشکالی در این بحث داری؟

استادی، که بارها در محضرش صدایم در بحثهای علمی‌بعد از درس، بالا می‌رفت، ولی با صبر و حوصله به بحثها و سوالاتم جواب می‌داد.

با آنکه در دهه هشتم عمر شریفشان و از علماء طراز اول شهر و حوزه علمیه مشهد مقدس بودند، اما با حقیر که کوچکترین شاگردشان به حساب می‌آمدم، با عزت و احترام به شخصیت و اندیشه‌، و با اخلاق حسنه و خوش رفتاری مثال‌زدنی، گفتگو و به‌راستی در این جهت نمونه بودند.

رشد شاگردانش در تمام ابعاد زندگی علمی‌و عملی از دغدغه‌های روزمره استاد بود، به گونه‌ای که او فقط دغدغه تعلیم مباحث پیچیده‌ علم اصول را نداشت بلکه نگران تمام جهات شخصی و زندگی شاگردان بود، تا جایی که اگر دچار کسالتی می‌شدم یا مشکلی دیگر پیش می‌آمد، همدردی ایشان، باعث آرامش و فراموشی مشکلات می شد و تکه کلامشان در این موارد این بود که بسیار پریشان و ناراحت شدم تا جایی که گاه می‌فرمودند شما مثل فرزند من هستی

این گفتارها و رفتارها مشوقی بود تا از تلاش و کوشش در مباحث درسی و پیگیری آنها خسته نشوم بلکه با تمحض و نشاط هر چه بیشتر بتوانم راه را ادامه دهم.

دلسوزی، تلاش و کوشش معظم له در تعلیم و تربیت، انتقال معلومات و تجربیات ارزشمند  همراه با برقراری رابطه صمیمی‌و دوستانه با طلاب و ایجاد فضایی دلنشین برای کسب علم و دانش و درک شرائط طلاب و شاگردان، حقیقتا قابل ستایش است

از این رو تصمیم گرفتم تا زوایایی از شخصیت استاد را بازگو کنم تا به نوبه خود در کسوت شاگردی از شاگردان، از زحمات و خدمات ایشان تقدیر و تشکر کرده باشم

سیدنا الاستاد حضرت آیت‌ﷲ حاج سیدمحمدمهدی موسوی‌خلخالی رضوانعلیه  فرزند آیت‌ﷲ سید فاضل در سال ۱۳۰۴ شمسی مصادف با ۱۳۴۴ هجری قمری در شهر رشت متولد شدند، ایشان پس از وفات پدر بزرگوارش، به خاطر علاقه و سوابق خانوادگی و دعوت عموی بزرگوارش مرحوم آیت‌ﷲ سید محمد موسوی خلخالی در سال ۱۳۱۰ شمسی عازم نجف اشرف گردید و پس از گذراندن تحصیلات ابتدائی، در حدود سن شانزده سالگی وارد حوزه علمیه شد و پس از اتمام دروس سطح با حضور در درس خارج  آیت‌ﷲ‌العظمی‌خویی ره، از شاگردان سرآمد مکتب ایشان گردید و سالیان پیاپی از محضر آن آیت بزرگ الهی، بهره‌ها برد به گونه‌ای که در کنار تحقیقات فقهی و اصولی متعدد، تقریر مباحث ایشان را با عنوان کتاب گرانسنگ و ارزشمند فقه الشیعه، که در نزد خواص جایگاهی بلند و شایان توجه دارد نگاشت.

ایشان پس از سالیانی تحصیل و تحقیق و تدریس در حوزه علمیه نجف اشرف و تهران، در آبان سال ۱۳۸۵ شمسی به مشهد مقدس هجرت و اولین جلسه درس خارج ایشان از ابتدای علم اصول در تاریخ ۱۴ آبان ۱۳۸۵ شروع گردید.

سیره علمی استاد

جدیت در مطالعه، تحقیق و تألیف

سیدنا الاستاد عشق و علاقه شدید به مطالعه، تحقیق و نوشتن داشت و گواه آن تالیفات بسیار در زمینه‌های گوناگون می‌باشد.

حقیر، بسیاری از اوقات که خدمتشان می‌رسیدم ایشان را در حال مطالعه و یا نگارش بحثی که قرار بود تدریس بفرمایند می‌یافتم[۱] حتی در تعطیلات یا در حال مریضی نیز ایشان به کار مطالعه و نوشتن ادامه می‌دادند و حتی می‌فرمودند گاه فلانی[۲] چند بار غذا برایم می‌آورد اما همچنان مشغول مطالعه هستم و چون سرد می‌شود بر می‌گرداند و بعد می‌آورد

اهتمام جدی به درس و بحث علمی

سیدنا الاستاد نسبت به درس، اهتمام جدی داشت و با اینکه در کهولت سن به سر می‌برد اما تلاش می‌کرد که کلاس درس و بحث تعطیل نشود

اشتیاق معظم له به بحث علمی‌فراوان بود حتی روزی یادم هست خدمت ایشان رسیدم و دیدم بسیار ناراحت هستند بعد متوجه شدم که عروس بزرگ ایشان به رحمت خدا رفتند؛ با این وجود که ایشان بسیار متاثر بود اما باز هم شروع به طرح یک بحث علمی‌کردند[۳] و پیرامون آن مطالبی فرمودند.

خصوصیات درس استاد

نظم مستمر

قطعا نظم مستمر و پایدار یکی از ویژگیهای ممتاز یک استاد موفق و نمونه در حوزه علمیه و بلکه در هر مرکز علمی‌به حساب می‌آید.

سیدنا الاستاد رضوان ﷲ علیه در این جهت، بسیار موفق بودند؛ در تمام سالهایی که حقیر توفیق حضور در درسشان را داشتم یک جلسه با تاخیر حاضر نشدند بلکه همیشه دقایقی قبل از شروع کلاس (حدود یک ربع) در مدرس حاضر و مشغول به مطالعه می‌شدند

خوش بیان بودن

از ابتدای حضور سیدنا الاستاد در حوزه علمیه مشهد مقدس و آغاز کرسی تدریس اصول، به عنوان استادی خوش بیان در میان طلاب مطرح شدند؛ بیان ایشان، سلیس، روان، شیوا و جذاب بود نه آن قدر آهسته می‌گفتند که ملال آور باشد و نه آن قدر سریع که کسی نتواند نکته ای بنویسد.

روزی محضر هم دوره‌ای ایشان حضرت آیت‌ﷲ فیاض مدظله بودیم ایشان فرمودند خاندان خلخالی در نجف مشهور به خوش بیانی بودند.

شاگرد پروری

بی شک یکی از خصوصیات بارز حضرت استاد، که بسیار در شیفتگی حقیر نسبت به درس ایشان موثر بود رعایت پدرانه ای بود که با شاگردان خود داشت؛ ایشان به حقیقت استادی شاگرد پرور بود که به شاگردان مستعد خود توجهی خاص داشت و دلسوزی می‌کرد و آنان را تکریم می‌کرد و از علاقه‌مندی آنها به درس و تحصیل خرسند می‌شد و در مجالس آنان شرکت می‌کرد و در گرفتاری‌، آنان را از یاد نمی‌برد.

گاه با یک لحن پدرانه و محبت آمیز خاصی به حقیر می‌فرمودند، مبادا در این راه(کسب علم) خسته بشی؛ هر چه می‌توانی زحمت بکش؛ حقیر را بارها به درس و بحث و اعتنا نکردن به مسائل دیگر تشویق می‌کرد و بارها می‌فرمود در این راه باید صبر کرد و زحمت کشید و نباید خسته شد و ان شاء ﷲ عاقبتش خیر است.

عنایت خاص استاد به حضور و غیاب شاگردان، یکی دیگر از نکاتی است که در رابطه با شاگرد پروری می‌بایست به آن اشاره نمود، تا آنجا که اگر احیانا، یک روز در درس حاضر نمی‌شدم ایشان به محض اینکه به منزل می‌رفتند تماس می‌گرفتند و جویای علت غیبت می‌شدند و گاه توصیه به شنیدن صوت درس می‌کردند تا برای درس فردا آماده باشم

احترام به اساتید

حضرت استاد، بسیار به اساتید خود مخصوصا آیت‌ﷲ‌العظمی‌خویی ره احترام می‌گذاشتند و همیشه ایشان را باعنوان سیدنا الاستاد یاد می‌کردند.

سیره اخلاقی استاد

الف:وارستگی و صفای باطن

سیدنا الاستاد ره عالمی‌با ورع، مهذب و متخلق بود؛ وقتی به تعبیرات اساتید ایشان و علما در رابطه با ایشان می‌نگریم می‌بینیم که این صفات را در رابطه با معظم له اشاره و مورد تاکید قرار دادند

حضرت استاد ره شخصی حلیم بود و در مدت تدریس در حوزه علمیه مشهد مقدس، علی‌رغم کهولت سن، تقریبا هیچ گاه عصبانی نشد و بسیار سعه صدر داشتند و چهره خندان و روی باز و بشاش ایشان در خاطر شاگردان و مراجعه‌کنندگان به بیت ایشان به یادگار باقی مانده است.

ب:تواضع و فروتنی

مجلس و محفل ایشان با دوستانش بسیار شیرین و بانشاط و خالی از هرگونه تکبر و تکلف و خودبزرگ بینی بود.

رفتار سیدنا الاستاد با حقیر که به لحاظ سنی، جوان و هنوز معمم نبودم و در ابتدای سطح خارج فقه و اصول قرار داشتم تا هم اکنون بسیار پدرانه، کریمانه و با احترام و با اعتماد کامل بود.

اگر از بزرگان دیگری پیش ایشان اسم برده می‌شد با احترام از آنها یاد می‌کرد و برای موفقیتشان دعا می‌کرد و در مجموع طلبه‌ها با ایشان خیلی راحت و صمیمی ‌مطالبشان را منتقل می‌کردند و ایشان گوش می‌داد؛ هیچ گاه توقع و انتظار بیش از حد نداشت یا اینکه بخواهد کسی را اجبار بر کاری کند.

ایشان این اواخر، باوجود کسالتی که داشتند، گاه در برخی از مسائل شرعی، به دور از هر گونه تکبری از حقیر سوال می‌کردند که نظر فقها در این رابطه چیست؟

ج:نظرخواهی و مشورت در امور

حضرت استاد ره با تواضع کامل در خیلی از مسائل نظرخواهی و مشورت می‌کردند و هیچ گاه استبداد رای نداشتند.

حقیر در برخی از مجالس که ایشان را همراهی می‌کردم و معظم له به عنوان سخنران آن جلسه بودند بعد از جلسه در راه برگشت از من نظرخواهی می‌کردند که فلانی به نظرت مباحث چطور بود؟

گاه در بعضی از مسائل با افراد مختلف در رابطه با آن مسئله مشورت می‌کردند و از آنها نظر می‌خواستند به طوری که شخص خیال می‌کرد فقط استاد به ایشان مراجعه کرده و کسی دیگر مورد مشورت نبوده یعنی این طور به مشورت با او ابراز عنایت می‌کردند.

د:ارادت به اهل بیت عصمت و طهارت علیهم‌السلام

یکی از ویژگیهای سیدنا الاستاد، ارادت به اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام بود، شاهد این مدعا مجالسی است که ایشان در دهه اول محرم در تهران و در دهه آخر صفر و فاطمیه در مشهد برگزار می‌کردند که برخی از این مجالس یادگار ایشان از نجف است و از آنجا تا اکنون ادامه داشته است.

یادم هست روزی پس از درس، برخی از طلاب برای شهادت یکی از ائمه اطهار علیهم‌السلام، ابراز کمبود مجلس کردند و گفتند نیاز است که برای تعظیم شعائر، مجلسی به پا شود؛ حضرت استاد سریع استقبال کردند و فرمودند من این مجلس را می‌گیرم.

ایشان علاقه زیادی به امام رضا علیه السلام و زیارت آن حضرت داشتند؛ زمانی که مشهد بودند مقید بودند شبهای جمعه حرم مطهر امام رضا علیه آلاف التحیه و الثناء مشرف شوند و این را تا می‌توانستند ترک نمی‌کردند.

فعالیت‌های حضرت استاد در هیئت قائمیه تهران[۴] و مسجد صدریه و برگزاری جشنهای باشکوه نیمه شعبان که سابقه این جشنها به قبل از پیروزی انقلاب بر می‌گردد و نشر کتابها و مقالاتی که در رابطه با امام زمان علیه السلام به قلم ایشان (مثل کتاب طوفان امت و کشتی نجات یا کتاب امام منتظر) و یا زیر نظر ایشان انجام می‌شد یا تاسیس کتابخانه بقیه ﷲ در مسجد صدریه[۵]، شاهدی، بر ارادت معظم له به خاندان عترت و طهارت علیهم السلام است.

استاد عزیز ره به اذعان علما و بزرگان و نیز عموم ارادتمندان و شاگردان از مروجان واقعی مسئله مهدویت بود و یکی از بنیانگذاران چراغانی و نورافشانی بسیار گسترده جنوب شهر تهران در ایام ولادت حضرت ولی عصر عج بود.

استاد عزیز ما توجه ویژه ای به مسئله ولایت امیرالمومنین علیه السلام داشتند و یادم هست و حتما یاد همه شاگردان و ارادتمندان ایشان است که هر ساله در روز درسی قبل از غدیر چقدر با عظمت و با تجلیل از غدیر و آیات پیرامون آن صحبت می‌کرد و نکات پیرامون آنها را توضیح می‌داد؛ بعد فرازهایی از پیامبر اکرم در خطبه غدیریه را که در تفسیر و تبیین و تطبیق آیات ولایت آمده است را می‌خواند و آنها را توضیح می‌دادند و میفرمودند«این خطبه بسیار غرائی است و مطالب خیلی خیلی مهمی‌دارد و این خطبه را حتما مطالعه کنید و درباره امام زمان علیه السلام هم حضرت نکات بسیاری فرمودند»

سیدنا الاستاد ره قصیده کوثریه را حفظ بود و بارها به مناسبت، با لحن زیبا و دلنشین آن را برایمان می‌خواند و در بعضی از فقرات آن حالش منقلب و دگرگون می‌شد

همچنین وقتی از حضرت استاد سوال کردند از انگیزه آمدن به مشهدمقدس در ابتدا فرمودند تشرف خدمت حضرت رضا علیه السلام؛ بعد جهات درس و بحث طلبگی را مطرح کردند و فرمودند: «چون در اینجا احساس می‌کردم شاید بیشتر از قم نیاز باشد در قم خیلی‌ها بودن و هستن».

در این اواخر عمر هم با اینکه در تهران بودند و حالشان خیلی مساعد برای آمدن به مشهد نبود اما با اصرار زیاد بر اینکه دوست دارم در اواخر عمر در جوار مضجع نورانی و ملکوتی حضرت باشم و در همانجا هم دفن شوم به مشهد آمدند و البته بالاخره ایشان به آرزوی خود رسید و در حرم مطهر رضوی در قسمت دارالزهد مدفون شدند.

مراسم غسل ایشان هم همراه بود با خواندن قرآن و خواندن زیارت عاشورا و زیارت آل یس و توسل به حضرت بقیه ﷲ الاعظم ارواحنا فداه و روضه خوانی حضرت زهرا سلام ﷲ علیها و حضرت اباعبدﷲ الحسین علیه السلام و سینه زنی و …که این همه برای کمتر کسی اتفاق می‌افتد و خود این از عنایات معصومین صلوات ﷲ علیهم است.

ه:دید باز، به‌روز و روشن

سیدنا الاستاد در حوزه دیدی باز و به روز داشت به عنوان نمونه درس ایشان در حوزه علمیه مشهدمقدس برای اولین بار به صورت ویدیو کنفرانس جهت استفاده خواهران طلبه مدرسه علمیه نرجس سلام‌ﷲ‌علیها برگزار شد.[۶]

همچنین استاد با ضبط دروسشان کاملا موافق بودند و می‌فرمودند الان ما زحمتی می‌کشیم چه اشکال دارد که اینها یادگاری بماند تا دیگران هم استفاده کنند، لذا دروس ایشان از همان جلسه اول ضبط می‌شد.

ایشان در این راستا یک زمانی می‌فرمودند: «یک وقتی در نجف با بلندگو مخالف بودند همین آقای خویی و آقای حکیم در محذور بودند و می‌گفتند آخه ما پیر شدیم و نمی‌توانیم و صدامون به عقبی‌ها نمی‌رسه یا همین آقای خویی یک وقتی مانع می‌شد که صداشان ضبط شود ولی کم کم راضی شدند؛ به نظر من هیچ اشکالی در این جهات نیست و ما اگر چیزی داریم باید عرضه کنیم تا دیگران هم استفاده کنند».

نیز معظم له با انتقال صوت و متن درسهایشان به مدرسه مجازی فقاهت در اینترنت موافقت کردند در حالی که پذیرش این مطلب برای برخی از اساتید معظم در ابتدا سخت بود.

زمانی که پیشنهاد راه اندازی سایتی را جهت بارگذاری دروس و کتابها و اطلاعات استاد مطرح کردم ایشان به گرمی‌و با آغوش باز استقبال کردند و البته معظم له در این کار و کارهایی از این دست، همواره بر یک مطلب تاکید می‌فرمودند و آن اینکه اگر این کار در ترویج علم و دانش و فرهنگ شیعه تاثیرگذار است هیچ اشکالی ندارد و بلکه بسیار خوب است که انجام بشود.

همچنین معظم له دوست داشتند از تکنولوژی و ابزار جدید و نرم افزارها مطلع شوند و یادم هست یک دفعه به حقیر می‌فرمودند ای کاش من هم با این ابزار آشنا بودم و اگر ما با اینها آشنا بودیم خیلی بیشتر می‌توانستیم کار کنیم.

همین میل استاد بود که سبب می‌شد برخی پیشنهادات را قبول فرمایند مثلا یادم هست که روزی از نمایشگاه نرم افزارهای پژوهشی علوم اسلامی‌دیدن فرمودند یا اینکه شبی در محضر استاد به طور خیلی مفصل، سایت‌های علما و بزرگان و برخی قابلیت های آنها و نیز برخی سایت های اهل سنت و وهابیت را معرفی و توضیح می‌دادم و ایشان با سعه صدر و حوصله تمام آن جلسه طولانی را پای میز لب تاپ نشسته بودند و در آخر ضمن تشکر فرمودند تا به حال کمتر اینقدر یک جا نشسته بودم.

و:استفاده از وقت و عمر

زمانی که خدمت استاد می‌رسیدیم وقتی که صحبتهایشان با ما تمام می‌شد و دیگر بحث طرفینی باقی نمی‌ماند، دیگران اگر مشغول به صحبت می‌شدند یا برای استاد اطلاعاتی بازگو می‌کردند ایشان مشغول ذکر می‌شدند و همین طور به حرف طرف مقابل هم گوش می‌دادند.

معظم له ذکر صلواتش به مقدار هزار تا در هر روز ترک نمی شد و در اوقات بعد از نماز یا تنهایی بسیار سبحان ﷲ می گفت.

ز:رسیدگی به امور حوزه و طلاب

حضرت استاد ره نسبت به رسیدگی به امور حوزه و طلاب اهتمام جدی داشت و خود حقیر بارها شاهد بودم که نسبت به برخی از مشکلات حوزه چطور ایشان دغدغه‌مند بود و برای حلش تلاش می‌کرد.

حتی گاه طلبه‌های سطح پایین به ایشان مراجعه کرده و ایشان با سعه صدر وقت می‌گذاشتند و حرفهایشان را می‌شنیدند و حتی گاه با مسوول مربوطه برای پیگیری مطلوب آنها تلاش کرده و تماس می‌گرفتند.

همچنین استاد ره نسبت به خانواده طلاب و معیشت آنها دغدغه جدی داشت و در این جهت مساعدت‌ها و کمک هایی به طلاب نیازمند داشتند و بارها با تاسف و تحسر ابراز می‌کرد کاش من می‌توانستم بیش از اینها به طلاب کمک کنم

ح:اهتمام به سیره سلف صالح

حضرت استاد ره در جلسات مختلف چه خصوصی و چه عمومی‌ به بازگو کردن سیره اساتید خود و بزرگان سلف عنایت داشته و خاطراتی از ایشان بازگو می‌کردند و از ما هم می‌خواستند که سیره فقها و بزرگان گذشته را در زندگی علمی‌و معنوی‌مان الگو قرار دهیم.

و:دست به قلم بودن و پاسخگویی به شبهات

سیدنا الاستاد ره اصطلاحا دست به قلم و در برابر شبهات و یا مسائل و نظریاتی که می‌شنید ساکت نمی‌نشست

در سال ۱۴۰۰ ق مطابق با ۱۳۵۹ شمسی از آنجا که وجود اصل ولایت فقیه در قانون اساسی جار و جنجال فراوان به پا می‌کند و معرکه آراء قرار می‌گیرد استاد بر حسب احساس وظیفه، کتابی در این زمینه تالیف نموده و به بررسی مراحل ده گانه ولایت فقیه پس از ولایت معصوم علیه السلام می‌پردازند.

این کتاب، مورد استقبال فراوان قرار می‌گیرد و بعدها ترجمه عربی آن با عنوان الحاکمیه فی الاسلام در قم به چاپ می‌رسد

خود استاد در رابطه با انگیزه نوشتن این کتاب این چنین می‌گویند:

«از وقتی که ولایت فقیه در مجلس خبرگان مطرح شد به اینکه ولایت فقیه جزو اصل اساسی این حکومت اسلامی‌باشد من دیدم به اینکه مورد نفی و اثبات واقع شده، گروهی اثبات می‌کنند و گروهی نفی می‌کنند ولکن هیچکدام منقّح نمی‌کنند مورد نفی و اثبات را، چه چیز منفی است و چه چیز ثابت است، یعنی کدام ولایت برای فقیه است و کدام ولایت برای فقیه نیست، این معنا برای بنده خیلی انگیزه ای شد که این کتاب را بنویسم و لذا این کتاب را ما شروع کردیم»

ویا مقالاتی در جهت پاسخ‌گوئی به شبهات قرآنی و اعتقادی و فقهی روز مانند مقاله تحریف ناپذیری قرآن،‌ مقاله «الرد علی القول بجواز الربا التولیدی؛ رساله فی جواب نظریه بعض المعاصرین فی الربا الاستثماری»[۷] و یا مقاله «عدم کفایه رویه الهلال بالعین المسلحه»[۸] از جمله فعالیتهای علمی ایشان در این زمینه می‌باشد.

ط:دارای عواطفی بسیار قوی

سیدنا الاستاد بسیار خانواده‌دوست و اهل رسیدگی و توجه به خانواده بودند؛ ایشان به همسرشان بسیار علاقمند بودند و یادم هست یک زمانی خدمتشان بودم مقداری از اشعار پروین اعتصامی ‌را از حفظ خواندند و بعد فرمودند مرحوم همسرم خیلی به پروین علاقه داشت.

ایشان حتی به خانواده حقیر هم عنایت داشتند و در اوائل ارتباط می‌فرمودند من خیلی دوست دارم با ابوی شما آشنا شوم و یک ناهاری در خدمتشان باشم.

یک وقتی خبری ناراحت کننده از تلویزیون شنیدند و بسیار متاثر شدند، عرض کردیم آقا خیلی جوش نزنید برای قلبتون خوب نیست با همان لحن خاص خودشان فرمودند «یعنی تو میگی من بی‌غیرت باشم معنای حرف تو اینه»

اما با وجود این عواطف شدید ایشان به حقیر می‌فرمود: من فرزندانم را در انتخاب مسیر آینده شان آزاد گذاشتم و هیچگاه نخواستم آنها را مجبور به کاری کنم مثل اینکه مثلا طلبه شوند یا اینکه پیش من بمانند و …

دیدگاه ها

الف:دیدگاه سیاسی

حضرت استاد از همان ابتدا با جریان انقلاب و مرحوم امام خمینی ره همراهی داشت و ‌همواره از مدافعین نهضت امام بودند.

خود ایشان می‌فرمایند:

«ایام انقلاب که فرا رسید به مقدار امکان همراهی نمودم و مسجد صدریه به یکی از مراکز تبلیغ انقلاب تبدیل شد به ویژه در ایام نیمه شعبان که جشن پرشکوه و با عظمتی در این مسجد بر پا می‌شد و اکنون نیز بحمدﷲ به همت دوستان و اهالی محترم بسیار با شکوه برگزار می‌شود».

حضرت استاد پس از پیروزی انقلاب، مورد مشورت مجلس خبرگان برای تدوین قانون اساسی جمهوری اسلامی‌ایران قرار می‌گیرد و ملاحظات ایشان در برخی مجلات به چاپ می‌رسد.

مرحوم استاد، حمایت خود را با مسئله ولایت فقیه در ضمن بیان خاطره‌ای از استاد خود، این چنین بیان می فرمود:

«برخی فکر می‌کنند سیدنا الاستاد مرحوم آیت‌ﷲ خویی ولایت فقیه را قبول ندارد! این اشتباه است؛ ایشان به شدت ولایت فقیه را قبول دارد و آنهایی که می‌گویند آیت‌ﷲ خویی ولایت فقیه را قبول ندارد؛ یا مطالعه نمی‌کنند یا نمی‌فهمند».

حضرت استاد درباره جریانات و رخدادهای سیاسی در کشور بی تفاوت نبود و نسبت به آنها موضع گیری و اعلام دیدگاه داشت و در بصیرت افزایی مردم و طلاب و حضور آنها در صحنه نقش آفرینی می‌کرد؛

روز قدس برای سیدنا الاستاد ره دارای اهمیت ویژه‌ای بود؛ ایشان می فرمود: وظیفه هر مسلمانی دوستی با برادران مسلمان خود و برائت و دشمنی با دشمنان اسلام است و روز قدس به حسب پیشنهاد حضرت امام قدس سره بر همین اساس تاسیس شده است.

در بیانیه ای که ایشان در یکی از سالها بدین منظور دادند این چنین امده است: «امروز بزرگترین دشمن ستمکار مسلمین رژیم اشغالگر قدس است که سرزمین مسلمین را در فلسطین غصب و اشغال نموده و به اشکال گوناگون به مسلمانان آن سرزمین ظلم و ستم روا می‌دارد و البته وظیفه همه مسلمین در هر کجا که هستند مبارزه با این دشمن ستمکار است که پیروزی نهایی با اتفاق فراهم خواهد شد: بنی الاسلام علی کلمتین: کلمه التوحید و توحید الکلمه؛ ان تنصرو ﷲ ینصرکم و یثبت اقدامکم؛ تا کی مسلمانان حق جو و با غیرت توان دیدن این ظلم آشکار را دارند. شمشیر برنده در اختیار شماست ولی بازوی توانایی می‌طلبد. و علی ﷲ توکلنا و هو حسبنا و نعم الوکیل».

حضرت استاد، انقلاب مرحوم امام را کاری بی نظیر و بی بدیل توصیف و از شخصیت امام و رهبری بسیار تعریف می‌کردند.

ایشان همیشه با تجلیل از مرحوم امام ره یاد می‌کردند، چنانچه در درس خارج خود روزی فرمودند:«ما علمای زیادی را دیدیم که شب تا صبح مشغول مطالعه و تحقیق بودند و به مقام فقاهت رسیدند، اما در بین علما از زمان شیخ طوسی تا الان کسی در همت عالی مانند مرحوم امام خمینی نبود. همت امام(ره) بر این بود که اسلام را در تمام دنیا مانند پیغمبران ترویج دهد و همانطور که پیغمبران دشمنانی داشتند، امام هم دشمنانی داشته اند و لذا نتوانستند دین را به تمام دنیا برسانند.»

یا در جای دیگر فرموده بودند:

«آنچه را که از مرحوم امام خمینی(ره) دیده و شنیده شده آن است که در هر حالت حتی زمانی که در زندان طاغوت به سر می‌برد در یاد و رضای الهی و به یاد ضعیفان و بیچارگان بود.»

یا استاد در سخنانی پس از شرکت در انتخابات با تاکید بر اصل ولایت فقیه فرموده بودند:«آنچه را که امام(ره) و انقلاب به ما الهام کردند وحدت است و اگر خواستار حفظ این وحدت هستیم باید مسیر انقلاب را ادامه دهیم. خداوند نعمت بزرگ انقلاب اسلامی‌ را به ما عطا کرده است و تاکنون نیز بزرگان زحمات زیادی برای حفظ آن کشیده اند.»

مرحوم امام خمینی ره نیز علاقه خاصی به ایشان داشتند به گونه‌ای که بعد از مهاجرت ایشان از نجف اشرف به تهران در سفری که به شهر مقدس قم داشتند، مرحوم امام به استاد فرمودند که شما برگردید نجف و نجف باشید بهتر است، آنجا ادامه بدهید و اگر میل ندارید بیایید قم بمانید، و ما همه جور از شما پذیرایی می‌کنیم و در خدمت شما هستیم.

ب:دیدگاه‌ها درباره حوزه علمیه

حضرت استاد، قائل به تخصصی شدن رشته‌های حوزوی بودند؛ و در این‌باره می‌فرمودند«همه لازم نیست بیایند در رشته فقه و اصول و به حد اجتهاد برسند چه اینکه چنین چیزی نه عملا ممکن است و نه نیاز است؛ بلکه باید هر کسی به حسب علاقه و استعدادی که دارد وارد رشته های مختلف اعم از اجتهاد در فقه و اصول، تبلیغ تخصصی، قضاوت و حقوق، کلام و تفسیر و ….بشوند»

همچنین ایشان می‌فرمودند:«طلاب باید در انتخاب اساتید خود آزاد باشند و از حریت کامل برخوردار باشند.»

نیز معظم له بر استقلال حوزه‌ها تاکید فراوان داشتند

ایشان در رابطه با پذیرش اشخاص برای طلبگی می‌فرمودند: «باید از یک طلبه از ابتدای ورود به حوزه علمیه پرسید که چه هدفی داری؟! و سپس می‌بایست استعداد او ارزیابی شود استعداد سنجی طلاب و تخصصی شدن برنامه های حوزه بسیار مهم است».

استاد در رابطه با امتحان و مدرک گرایی نیز می‌فرمودند:«از یک جهت چون الان عدد خیلی زیاد شده است، اگر بنا باشد امتحان نشود ممکن است یک عده‌ای بی‌خودی یک عمامه و لباسی بگذارند و شهریه‌ای بگیرند، برای این که این‌ها یک بهره‌ای از علم ببرند و یک آمو‌خته‌ای پیدا کنند بد نیست اما طلبه نباید اکتفا کند به امتحان و مدرک».

سیدنا الاستاد ره روی مسائل آموزشی و پژوهشی حوزه حساس بودند و همیشه تاکیدشان بر این بود که نباید استعدادها از بین برود

آثار علمی‌

همان گونه که قبلا هم اشاره کردیم حضرت آیت‌ﷲ موسوی خلخالی ره دارای تحقیقات و تالیفات بسیاری در حوزه علوم دینی و در زمینه های فقه، اصول، تفسیر و اعتقادات می‌باشند؛ که به تعبیر مقام معظم رهبری در پیام تسلیت ایشان، این آثار، نوشتجات متینی می‌باشند.

برخی از این آثار عبارتند از:

۱.     فقه الشیعه ( تقریرات خارج فقه آیت‌ﷲ‌العظمی‌خویی)

این تقریرات، به اعتراف اساتید و خواص از بهترین تقریراتهای مرحوم آیت‌ﷲ‌العظمی‌خویی به شمار می‌رود.

  1. احکام الرضاع فی فقه الشیعه (تقریرات خارج فقه الرضاع)

این کتاب نیز تقریرات مباحث آیت‌ﷲ‌العظمی‌خویی ره است که مشترکا حضرت استاد با آیت‌ﷲ شیخ محمد تقی ایروانی آن را تالیف کردند.

  1. فقه الشیعه مدارک العروه الوثقی، کتاب الاجاره، الخمس و الانفال)

این کتاب مباحث درس خارج فقه حضرت استاد ره در شهر تهران است که به قلم مبارک خودشان نگارش یافته است .

خاطر نشان می‌شود که کتاب الخمس ایشان به عنوان برگزیده سومین جشنواره کتاب فصل تهران پاییز ۱۳۸۶ ش انتخاب شد

  1. حاکمیت در اسلام یا ولایت فقیه
    این کتاب، بعدها به عربی نیز ترجمه شد و توسط مجمع فکر اسلامی‌با عنوان الحاکمیه فی الاسلام به چاپ رسید
  2. تقریرات درس خارج مکاسب آیت‌ﷲ‌العظمیخویی
  3. حاشیه بر کفایه
  4. شرح اصول فقه و تکمیل مباحث اصول عملیه آن
  5. تقریرات درس تفسیر آیت‌ﷲ‌العظمیخویی ره
  6. تقریرات خارج اصول آیت‌ﷲ‌العظمیخویی ره
    تقریرات دو دوره کامل اصولی آیت‌ﷲ‌العظمی‌خویی ره که هم اکنون پنج جلد از آن به زیور طبع آراسته شده است و سه جلد باقیمانده اش آماده برای چاپ است.
  7. دروس اصول فقه شیعه
    این کتاب دو جلد از تقریرات درسهای خارج اصول استاد ره در حوزه علمیه مشهد مقدس می‌باشد که توسط بنیاد پژوهشهای اسلامی‌آستان قدس رضوی به چاپ رسیده است.

۱۱.طوفان امت و کشتی نجات

  1. شریعت و حکومت

۱۳.امام منتظر

شایان ذکر است در سال ۱۳۹۷ در همایش کتاب سال حوزه از حضرت استاد ره تجلیل شد و شورای علمی‌بیستمین همایش کتاب سال حوزه، به پاس بیش از هفتاد سال مجاهدت علمی‌و تالیف آثار گرانسنگ، حضرت آیت‌ﷲ حاج سید محمد مهدی موسوی خلخالی را شخصیت برجسته علمی‌حوزه های علمیه معرفی و مقام علم و تقوای ایشان را ارج نهاد.

خدمات اجتماعی و دینی

سیدنا الاستاد رضوان ﷲ علیه پس از انکه در سال ۱۳۸۴ ق مطابق با ۱۳۴۳ شمسی به اتفاق همسر و فرزندان به تهران مهاجرت می‌کنند، بر حسب تقاضای جمعی از دوستان به امامت جماعت در مسجد صدریه تهران اشتغال پیدا می‌کند و این باعث می‌شود که ایشان در آنجا منشا بسیاری از خیرات و برکات شوند

سیدنا الاستاد در همان ابتدا تصمیم به توسعه مسجد می‌گیرند لذا چند ملک اطراف خریداری و به مسجد اضافه می‌شود. الان مساحتی بالغ بر یک‌هزار ‌مترمربع دارد و در ۴ طبقه خلاصه می‌شود.

هم‌اکنون مسجد به عنوان یکی از قطب‌های فرهنگی منطقه ۱۴ تهران محسوب می‌گردد.

یکی از عواملی که باعث شده مسجد صدریه به ‌عنوان کانون فرهنگی مهم منطقه به شمار آید، وجود کتابخانه بزرگی به مساحت یک‌هزار مترمربع است. مانند این کتابخانه شاید در هیچ مسجدی وجود نداشته باشد. طبقه بالا به مخزن کتاب اختصاص دارد اما سالن مطالعه آن در طبقه پایین‌ قرار دارد که ۶۰ هزار جلد کتاب با موضوعات مختلف در مخزن آن وجود دارد و همه روزه صدها نفر کتابهای آن را به امانت می‌برند یا به مطالعه آنها در سالن های مطالعه کتابخانه می‌پردازند، سالن مطالعه برای بانوان و آقایان جداست و اهالی خیلی راحت و بدون دغدغه می‌توانند از فضای آن استفاده کنند.

مدیران کتابخانه می‌گویند: بانی کتابخانه(مرحوم استاد) کار آن را با ۲ اتاق کوچک شروع کرد. یکی را به مخزن و دیگری را به فضای مطالعه اختصاص داد.

یکی از چیزهایی که باعث رونق گرفتن کتابخانه شد، کلاس درس حضرت استاد بود. برای اینکه ذهن جوانان محله را پویا کنند مواردی را مطرح می‌کردند و می‌خواستند که درباره‌اش تحقیق شود. همین باعث شده بود بچه‌ها بروند کتاب تهیه کنند. بعد هم کتاب‌ها را به کتابخانه هدیه می‌کردند تا همه استفاده کنند.

سیدنا الاستاد برای پربار شدن مخزن کتابخانه، به ناشران بزرگ نامه‌نگاری کرده و در خواست کتاب کردند.

از نکات جالب توجه این است که غلامحسین افشردی یا همان شهید حسن باقری، فرمانده جوانی که دشمن را به زانو درآورد و لقب نخبه جنگ را به خود اختصاص داد، از بچه‌های همین مسجد است. او از سال سوم دبیرستان فعالیت فرهنگی خود را در مسجد آغاز کرده و کتابخانه را پاتوق خود قرار داده بود.

مرحوم استاد، معتقد بودند موفقیت مسجد در حوزه مهدویت، زمانی تقویت می‌شود که با بیان استدلال‌های قرآنی همراه شود از این رو، وی مکتب القرآن را در مسجد صدریه تاسیس کرد که هر هفته کلاس‌های آموزش روخوانی و روان‌خوانی قرآن را همراه با اجرای برنامه‌هایی برای انس بیشتر کودکان با قرآن در قالب‌های بازی، داستان، شعر و نمایش برگزار می‌کند.

یکی دیگر از برنامه‌های مهم این مسجد برگزاری جشن‌های با شکوه نیمه شعبان همراه با برگزاری مسابقه کتابخوانی در آن است به این صورت که کتابهایی با موضوع مهدویت و امام‌شناسی تهیه شده و بین نمازگزاران توزیع می‌شود.

سیدنا الاستاد پس از اینکه به مشهد هجرت می‌کنند، بسیار مقید بودند که به تهران بروند و خود شخصا در این جشن باشکوه شرکت کنند و می‌فرمودند خود این یک دلگرمی‌است برای کسانی که دست اندرکار هستند

دیگر از ویژگی‌های استاد، کار راه اندازی و دلسوزی و کمک به دیگران[۹] بود سیدنا الاستاد به مناطق محروم و به طلاب علوم دینی نیازمند کمک می‌کرد و خود حقیر چندین بار واسطه برای این کمک‌ها بودم.

یکی دیگر از خدمات معظم له این است که منزل مسکونی خود را در مشهد وقف علما و طلابی که به عنوان زائر امام رضا علیه‌السلام هستند فرمودند و نظرشان بر این بود که تا جایی که شده باید احترام، عزت و کرامت روحانیت حفظ شود و به آنها در این جهات کمک شود تا دچار سرگردانی در مسافرخانه و هتلها و اماکن دیگر نشوند

سیدنا الاستاد با آنکه به مسائل و خدمات اجتماعی می‌پرداخت و امورات مردم و طلاب را پیگیری می‌کرد اما هیچگاه از درس و بحث و مباحث علمی‌جدا نشد بلکه هر دو را در کنار هم با جدیت قرین ساخته بود.

ایشان بر عکس بعضی از علما که گوشه گیر و از جامعه و مردم گریزانند، بسیار اجتماعی و مردمی‌بودند و سالها چه در قالب حضور در مسجد صدریه و چه در قالب حضور در مجالس و محافل گوناگون با مردم از نزدیک و مستقیم در ارتباط بودند.

در پایان این نوشتار دقیقا همان چیزی را می‌گویم که حضرت استاد ره در نوشته ای نسبت به استاد خودشان آیت‌ﷲ خویی ره فرمودند:

در خاتمه به رسم «من علمنی حرفا فقد صیرنی عبدا» با اظهار ادب و فروتنی نسبت به سیدنا الاستاد ره می‌گویم:

شکر ﷲ مساعیه فی خدمه العلم و الاسلام و المسلمین و حشره مع محمد و آله الطیبین الطاهرین و جزاه ﷲ خیر جزاء الصالحین و السلام علیه یوم ولد و یوم مات و یوم یبعث حیا و السلام علیکم و رحمه ﷲ و برکاته.

سید کمال‌الدین موسوی

[۱] روزی یکی از فرزندان حضرت استاد ره به من گفتند که من با اینکه چند سال طلبه بودم اما ادامه ندادم و جهتش این بود که ابوی رو نگاه می‌کردم که اینقدر جدیت در امر مطالعه و تحقیق دارند و اکثر ساعاتشان را به این امر می‌گذرانند لذا با خودم گفتم اگر بخواهم فرد مفیدی باشم باید مثل پدر تلاش کنم و چون در خودم توان این مقدار از کار و تلاش و مطالعه علمی‌را ندیدم از طلبگی خارج شدم

[۲] شایان ذکر است که این جریان مربوط به بعد از فوت همسر ایشان است که کسی در منزل برایشان غذا اماده می‌کرد.

[۳] آنگونه که یادم هست بحثی از مباحث مرحوم آِیت ﷲ صدر را مطرح کردند

[۴] هیئت قائمیه تهران جزو هیئت های انقلابی و مذهبی است و یکی از هیئت های مهم سیاسی و تاثیرگذار در انقلاب می‌باشد؛ فعالیت های این هیئت در مسجد صدریه متجاوز از ۲۷ سال طول کشید و پس از آن به محل دیگری منتقل شد.

یادم هست روزی حضرت استاد ره می‌فرمودند: در اوائل انقلاب با هیئت قائمیه به محضر امام خمینی رفتیم و ایشان ایراد سخنرانی کردند و در ضمن فرمودند افتخار من این است که یکی از اعضاء هیئت قائمیه باشم.

[۵] فعالیت های مسجد صدریه بیش از همه درباره وجود مقدس امام زمان عج و موضوع مهدویت است، از این رو کتابخانه این مسجد به نام بقیه ﷲ می‌باشد

[۶] خواهران طلبه چند سال در انتظار استفاده از درس خارج اساتید به صورت زنده و ویدئو کنفرانس بودند و اساتید با این امر به جهاتی موافقت نمی‌کردند تا اینکه سیدنا الاستاد بعد از انکه به مشهد آمدند با این امر موافقت کردند و به تدریج دیگر اساتید نیز از معظم له تبعیت کردند

[۷] این مقاله در مجله تا اجتهاد تابستان و پاییز ۱۳۹۲ سال دوم، پیش شماره ۷ و ۸ آمده است همچنین در مجله تا اجتهاد بهار و تابستان ۱۳۹۶ شماره یک با عنوان الرد علی القول بجواز الربا الانتاجی منتشر شده است

[۸] این مقاله در مجله تا اجتهاد زمستان ۱۳۹۱ و بهار ۱۳۹۲ پیش شماره ۵ آمده است.

[۹] معظم له بسیار کریم و گشاده دست بود و از کمک کردن به افراد نیازمند دریغ نمی‌کرد

 


نویسنده: سید کمال‌الدین موسوی

منبع: مجلهٔ اینترنتی مباحثات

در خبرنامه سایت عضو شوید و آخرین مطالب سایت را در صندوق ایمیل‌تان دریافت کنید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا