تروریسم از پدیدههای نوظهور و در عین حال، از معضلات روز جامعه جهانی و از مباحث مهم حقوق بینالملل و روابط بینالمللی است. در تعریف «تروریسم» اتفاق نظری، حتی در میان خود نویسندگان و اندیشمندان غربی، وجود ندارد و تلاش سازمانهای بینالمللی نیز به جایی نرسیده است، جز آنکه برخی مصادیق را به عنوان اقدامات تروریستی معرفی کردهاند، در حالی که هرگونه موضعگیری متوقف بر ارائه مفهومی روشن و شفّاف از «تروریسم» است.
اسلام مانند هر نظام حقوقی دیگر، خشونت قانونی در قالب مجازات برای جرایم و یا دفاع مشروع را تجویز میکند، اما خشونت غیرقانونی و خودسرانه را ناروا دانسته و تحت عناوین گوناگون، از جمله «محاربه، فتک، غدر و اغتیال» با آن مقابله نموده است.
نظام اسلامی علاوه بر پایبندی به معاهدات بینالمللی در مبارزه با تروریسم، درصدد ریشهیابی عوامل این بزهکاری و برخورد با آن برآمده است. از دیدگاه اسلام، اصولاً انسانها محقونالدم هستند؛ جانشان محترم است و تعرّض به آنها برای هیچکس روا نیست، مگر کسانی که بر اثر ارتکاب جرایمی مانند قتل نفس یا اهانت به انبیا و ائمّه اطهار علیهمالسلام خونشان بر اساس حکم شرعی و الهی هدر است. اما کشتن همین افراد هم به حکم قانون و علنی است و نه غافلگیرانه و خودسرانه.
مفهوم اصطلاحی «ترور» در حقوق بینالملل
هیچ تعریف عام و پذیرفته شدهای از اقدام تروریستی در حقوق بینالملل وجود ندارد. تعاریف موجود یا از لحاظ دامنه به گونهای خاص محدود میگردند یا تنها معدودی از دولتها آنها را پذیرفتهاند و از پشتیبانی نظری و مقابله عملی جهانی و گسترده برخوردار نیستند.
به نظر میرسد در تعاریفی که برای واژه ترور شده است، آنها به رغم اختلافات، در بعضی عناصر و ویژگیها مشترک اند:
۱. رفتار اجبارآفرین و خشونتبار؛ مانند وارد ساختن صدمه بدنی بر دیگران، جرح و قتل، گروگانگیری یا نابود کردن دارایی و اموال؛
۲. ایجاد جوّ ارعاب و وحشت و تهدید و سلب امنیت در سطح عمومی و نه فقط نسبت به قربانی ترور؛
۳. غیرقانونی بودن عمل، چه از سوی تروریستهای داخلی یا شخصی و چه در تروریسم بینالمللی از آن نظر که هنجارهای حاکم و متعارف را قبول ندارند و درصدد ایجاد اختلال در آن هستند و نیز از این نظر که قانونهای حاکم بر مبارزه و جنگهای متعارف را قبول ندارند.
۴. غافلگیرانه بودن که به تروریستها فرصت میدهد تا زمان و مکان حمله را انتخاب کنند و به همین دلیل، غیرقابل پیشبینی است.
۵. معمولاً به انگیزه سیاسی و برای کسب قدرت یا ساقط کردن یا تضعیف نظام سیاسی موجود صورت میگیرد. با وجود این، بسیاری از عملیات تروریستی به انگیزههای اقتصادی یا جنایتکارانه صورت میگیرند؛ مانند سرقت بانک یا مغازهها و یا آدمکشی به قصد انتقام یا بزهکاری.
۶. از دیدگاه تروریستها، همه هدف هستند و هیچکس در امان نیست. اهداف بدون تبعیض و تشخیص انتخاب میشوند. البته این منافاتی ندارد با آنکه برای شتاب بخشیدن در نیل به اهداف سیاسی و یا گسترش کمّی و کیفی آثار تخریبی و ناامنی، اشخاص برجستهتر و یا اماکن مهم و اهداف حسّاس انتخاب شوند.
مفهوم «ترور» در فقه و حقوق اسلامی
در فرهنگ اسلامی به طور عام، و در فقه و حقوق اسلامی به طور خاص، واژه «ترور» به کار نرفته، بلکه این واژه در کاربرد لغوی و اصطلاحی آن، وارداتی است. چنانکه ادعا شد، «در مکتب اسلام، چیزی به نام تروریسم وجود ندارد و تروریسم به عنوان یک مکتب، اولین بار در اروپا شکل گرفته است».
برخی اندیشمندان مسلمان با نزدیک دانستن معنای «تروریسم» به تهدید و ارعاب، معتقدند: ترور عبارت است از: هر نوع عملی که به منظور اهداف غیر انسانی و در جهت فساد و متضمّن به خطر افکندن امنیت و ایجاد زمینه تعرّض و محدودیت در مورد حقوق مشروع بشری و موجب سلب آرامش گردد.
تهدید و ارعاب به این معنا میتواند در قالبهای متفاوتی نمود پیدا کند؛ از جمله در شکل تولید سلاحهای مخوف هستهای، میکروبی، استراتژیهای جنونآمیزی همچون جنگ ستارگان، پیمانهای نظامی، ایجاد رژیمهای بیریشه و سرکوبگر مانند رژیم غاصب اسرائیل که نه تنها منطقه خاورمیانه، بلکه سراسر جهان از فتنه و فساد آن در امان نیست و فاجعه «قانا» در لبنان، «دیر یاسین»، «صبرا» و «شتیلا» در فلسطین جلوههای بارزی از اقدامات تروریستی هستند و متأسفانه با سکوت و احیانا رضایت و بلکه حمایت دولتهای غربی مدّعی مبارزه با تروریسم، جهان را تا حدّ یک جنگ تمام عیار در مقیاس جنگ جهانی مورد تهدید قرار دادهاند و با اشغال و تجاوز به حاکمیت سرزمینی عراق و افغانستان، به نام مبارزه با تروریستهایی مانند «القاعده» و «طالبان» و حزب «بعث» عراق، که ساخته و پرداخته خودشان بودهاند، اقدامات جنایتکارانه و تروریستی انجام داده و از تمام منطقه خاورمیانه، بلکه جهان و حتی از مردمان خود نیز، آسایش و امنیت را سلب کردهاند.
از لحاظ حقوقی نیز روشن است که هم در داخل یک کشور و هم در سطح بینالمللی، اعمال تروریستی، خواه ناخواه به عنوان یکی از جرایم علیه اشخاص، اموال، امنیت داخلی و خارجی و آسایش عمومی مطرح میشوند.
البته در این خصوص، دو رویکرد حقوقی وجود دارد:
۱. برخی کشورها با توجه به عناوین پیشبینی شده در قوانین کیفری، مفهوم «تروریسم» را مفهومی جدید نمیدانند؛ مانند آلمان و سوئد.
۲. برخی دیگر از کشورها برای مفهوم «تروریسم»، همگام با کنوانسیونهای بینالمللی و قوانین داخلی، یک سیاست جنایی تقنینی در قبال تروریسم اتخاذ میکنند؛ مانند فرانسه. در این رویکرد، تروریسم یک جرم جدید محسوب میشود.
با ملاحظه آنچه گذشت، میتوان درباره تعریف «تروریسم» با اشلاگهک (schlaghek) همصدا شد. او با اشاره به اینکه از سوی نویسندگان و محققان، تاکنون قریب یکصد تعریف از «تروریسم» ارائه شده ولی هنوز توافقی بر تعریف مشخصی وجود ندارد، سعی کرده است عناصر مشترک در میان همه تعاریف را بیان کند. به اعتقاد وی، این عناصر عبارتند از:
۱. تروریسم مشتمل بر کاربرد خشونت یا تهدید به خشونت است.
۲. خشونت تروریسم غیر قابل پیشبینی است.
۳. قربانیان تروریسم غالبا ارزش نمادین دارند.
۴. تروریسم در پی تبلیغات جنگ روانی و نشر ایده خاصی است.
۵. تروریستها دارای اهداف سیاسی هستند که غالبا میتوانند متنوّع باشند.
۶. تروریسم مسئله پیچیدهای است.
دیدگاه اسلام درباره تروریسم
همانگونه که ملاحظه شد، نه در حقوق بینالملل معاصر و نه در فقه و فرهنگ اسلامی، تعریف واحد و مورد اتفاقی از «ترور» و «تروریسم» ارائه نشده است. با وجود این، به لحاظ اشتراک نظر در بعضی عناصر و ارکان این موضوع، در یک نگاه کلی و با صرفنظر از مصادیق و برخی جزئیات، بار منفی آن غیرقابل انکار است. اما برای بررسی دقیقتر دیدگاه اسلام در اینباره، مراجعه به اصول کلی اسلام مرتبط با این موضوع و نیز عناوین نزدیک به این مفهوم ضروری است.
دعوت اسلام به صلح و امنیت
اسلام دین صلح و امنیت است و پیامبر آن «رحمه للعالمین»؛ گسترش اسلام و وفاداری به آن نیز تا حدّ زیادی رهین اخلاق نرم، پر گذشت و اغماض، و مهربانانه رسول خدا صلیاللهعلیهوآله بود. اسلام نه تروریسم را قبول دارد و نه به کسی اجازه عملیات تروریستی میدهد. به عبارت دیگر، تروریسم با مشخصاتی که بیان شد، در اسلام نه تنها مورد تأیید نیست، بلکه یک جرم بزرگ و از گناهان کبیرهای است که در دنیا و آخرت مجازات شدیدی برای آن تعیین شده است.
پس اسلام با تروریسم مقابله میکند، ولی نه مانند مکاتبی که در یک رویکرد یکسونگرانه آنجا که علیه آنها یا منافع نامشروعشان باشد تروریسم را محکوم میکنند، اما برای دستیابی به اهداف و منافع خود، دست به هر اقدام تروریستی میزنند و در عمل یا به بهانه یا تحت پوشش عناوین خودساخته و خلاف واقع، آن را جایز میدانند. البته گاهی برخی آموزههای اسلامی خوب فهمیده نشدهاند و یا برخی گروههای متحجّر مانند «وهّابیان» و در قالب «طالبان» یا اشکال دیگر، با استفاده ابزاری از دین و آموزههای آن و در حقیقت، تنها با عاریه گرفتن نام دین، اقداماتی کردهاند که زمینهساز سوء تفاهم یا تبلیغات نادرست علیه اسلام گشته است.
اسلام هیچ وقت قبول نداشته، بلکه حتی راضی هم نبوده است که بیگناهی کشته شود. اسلام دین حقیقت است و خداوند به امنیت و سلامتی دعوت میکند: «وَ اللّهُ یَدْعُو إِلَی دَارِ السَّلاَمِ» (یونس: ۲۵)، آن هم امنیت جاوید و سلامت ابدی: «سَلاَمٌ عَلَیْکُم بِمَا صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَی الدَّارِ.» (رعد: ۲۴) هم نحوه دعوت الهی با روش معروف و منطقی و به نیکوترین شیوه است: «ادْعُ إِلِی سَبِیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَهِ وَالْمَوْعِظَهِ الْحَسَنَهِ وَجَادِلْهُم بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ…» (نحل: ۱۲۵) و هم در روابط بینالمللی اسلام اصل همزیستی مسالمتآمیز حکمفرماست؛ چنانکه خدای متعال میفرماید: «لَا یَنْهَاکُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِینَ لَمْ یُقَاتِلُوکُمْ فِی الدِّینِ وَلَمْ یُخْرِجُوکُم مِن دِیَارِکُمْ أَن تَبَرُّوهُمْ وَتُقْسِطُوا إِلَیْهِمْ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُقْسِطِینَ.» (ممتحنه: ۸)
پس نه تنها به ستیز با کفّاری که در دین با ما مبارزه نمیکنند و یا مسلمانان را از سرزمین خود آواره نمیکنند، دستور نمیدهد، بلکه ما را از نیکی کردن به آنان، بلکه به عدالت رفتار کردن با آنان منع نمینماید. این پیشدستی دین اسلام در زمان اوج اقتدار است که از کفّار که در اقلّیت بودند میخواهد که بر اساس توحید و کلمه واحد جمع شوند: «قُلْ یَا أَهْلَ الْکِتَابِ تَعَالَوْاْ إِلَی کَلَمَهٍ سَوَاء بَیْنَنَا وَبَیْنَکُمْ.» (آلعمران: ۶۴)
از دیدگاه اسلام، امنیت بالاترین نویدی است که به جامعه برین در راه ایمان و عمل صالح داده میشود و نیز بالاترین سطح ارتقا و تعالی بشر است: «وَ لَیُبَدِّلَنَّهُم مِن بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنا» (نور: ۵۵) و تأمین امنیت عمومی برای همه شهروندان، خواه مسلمان یا غیرمسلمان، از وظایف اولیه همه حکومتهاست و چنانچه برای یکی از شهروندان حکومت اسلامی، حتی اگر یهودی باشد یا مسیحی، به نحوی ناامنی ایجاد شود، رهبر عالی و فرمانده کل قوا آنقدر ناراحت میشود که میگوید: اگر منِ علی یا هر انسان آزاده دیگری این خبر را بشنود و از تأسف جان دهد، جا دارد.۳۰
اقدامات اسلام در مبارزه با تروریسم
در نگرش اسلامی، انسان حامل استعداد خلافت الهی است و چنانچه در پرتو هدایت انبیا و مجاهدت خود، این استعدادها را شکوفا سازد، به مقام شامخ خلافت الهی میرسد و بدان فعلیت میبخشد. به همین دلیل، خدای متعال آدمیان را کرامت ذاتی عنایت فرمود: «وَ لَقَدْ کَرَّمْنَا بَنِی آدَمَ وَ حَمَلْنَاهُمْ فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَ رَزَقْنَاهُم مِنَ الطَّیِّبَاتِ وَ فَضَّلْنَاهُمْ عَلَی کَثِیرٍ مِمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِیلاً.» (اسراء: ۷۰)
لازمه چنین کرامتی، امنیت جان و مال و سایر داشتهها و متعلّقات انسان است که حفظ آنها و عدم تعرّض به آنها را بر دیگران واجب میسازد.
مسلمانان در روی زمین موظّف به حفظ امنیت، جان، مال، ناموس، شرافت، عقل و ایمان یکایک بشر هستند و کسی نمیتواند از راه نامشروع، امنیت آنان را مورد تجاوز قرار دهد. اسلام حتی در زمانجنگ نیز جانمردمیراکه به مقابله برنخاستهاند (زنان، مردان، پیران، کودکان، عابدان و عبادتگاهها) محفوظداشتهوتعرّضبهآنانراروانمیدارد.
از جمله راهکارهای اسلام برای حفظ کرامت انسان، مبارزه با عوامل ناامنی و سلب آسایش انسان است. گرچه در فقه اسلامی، واژه «تروریسم» وجود ندارد، اما آموزههایی در شریعت اسلامی وجود دارند که بیانکننده نگرش اسلام درباره نفی مشروعیت تروریسم، بلکه مبارزه با آن هستند. مجموعه اقداماتی که در مقابله با تروریسم میتوان از آنها یاد کرد، آموزههایی همچون مبارزه با «محاربه»، «فتک»، «اغتیال» و «غدر» است. علاوه بر آن، از اصول کلی و مسلّم اسلامی، پایبندی به تعهّدات بینالمللی مشروع و حمایت و پشتیبانی حکومتهای اسلامی از معاهدات مربوط به مبارزه با تروریسم است.
نادرستی تروریسم دینی در اسلام
خداوند متعال بین دفاع مشروع به عنوان یک خشونت قانونی با تجاوزگری و تروریسم فرق میگذارد؛ همچنانکه اجرای مجازات اسلامی نوعی اقدام قانونی و متفاوت با تروریسم است. به عبارت دیگر، «ترور» یعنی کاربرد خشونتی که به گونهای غیرمشروع و خارج از چارچوب قانون، برای به سلطه درآوردن دیگران به کار میرود.
برخی از گونههای تروریسم عبارتند از:
الف. تروریسم دولتی.
ب. تروریسم دینی؛ یعنی تروری که ادعا میشود زمینهساز آن دین است؛ مانند کشتار کاتولیکها علیه پروتستانها و یا وهّابیت علیه شیعیان و یا بعکس.
ج. تروریسم جنایی؛ مانند اعمال تروریستی مافیا.
د. تروریسم علیل یا برخاسته از بیماریهای روانی از سوی کسانی که دچار نوعی بیماری روانی هستند و برای جلب توجه جهانیان به کشتن رئیس جمهور و مقامات بلندمرتبه یا گروگان گرفتن یک اتوبوس یا هواپیماربایی میپردازند.
ه. تروریسم گروههای معرض یا گروههای خاص؛ مانند سرخپوستان، ویتنامیها، الجزایریها و فلسطینیها.
خشونت قانونی در اسلام، منحصر در سه امر است و همه این سه نیز ضابطهمند و با رعایت مقرّرات خاصی صورت میگیرد:
۱. مجازات قانونی؛ مانند قصاص و یا در قالب حدود و تعزیرات؛
۲. امر به معروف و نهی از منکر که احیانا به حدّ ضرب و جرح و یا قتل نیز میرسد، اما در بالاتر از حدّ زبانی و در کوچکترین حدّ خشونت، نیازمند اجازه حاکم شرع و رعایت مراتب امر به معروف و نهی از منکر و نه از روی خودسری است.
۳. دفاع مشروع به تناسب آنچه در دفاع ضرورت دارد؛ چنانکه خدای متعال میفرماید:
«وَ جَزَاء سَیِّئَهٍ سَیِّئَهٌ مِثْلُهَا فَمَنْ عَفَا وَأَصْلَحَ فَأَجْرُهُ عَلَی اللَّهِ إِنَّهُ لَا یُحِبُّ الظَّالِمِینَ وَ لَمَنِ انتَصَرَ بَعْدَ ظُلْمِهِ فَأُوْلَئِکَ مَا عَلَیْهِم مِن سَبِیلٍ إِنَّمَا السَّبِیلُ عَلَی الَّذِینَ یَظْلِمُونَ النَّاسَ وَیَبْغُونَ فِی الْأَرْضِ بِغَیْرِ الْحَقِّ أُوْلَئِکَ لَهُم عَذَابٌ أَلِیمٌ.» (شوری: ۴۰ ـ ۴۲)
فلسطینیان در سال ۱۹۴۸ به خاطر ظلم دولت انگلستان و صهیونیستها آواره شدند. آنها بین سالهای ۱۹۴۸ تا ۱۹۶۵ به تمام دادگاههای جهان مراجعه کردند و درِ هر خانهای را زدند، اما در عوض، به آنها گفته شد: از خانههای خود تبعید شدهاید؛ چون یکی از ایستگاههای پخش برنامه در کشورهای عربی از آنان خواسته بود تا سرزمین و کاشانه خود را رها کنند؛ و این ظلمی آشکار بود.
هیچکس به اعتراض فلسطینیان توجه نکرد. از اینرو، برای دفاع از سرزمین خود و بازداری اسرائیل اشغالگر و متجاوز، دست به خشونت زدند. به یاد آورید که در سال ۱۹۷۰ خانم گلد مایر، نخستوزیر وقت اسرائیل، به صراحت بیان کرد: مردمی به نام فلسطین وجود ندارد!
از دیدگاه اسلام، هیچیک از اقسام تروریسم و به طور کلی خشونت، جایز نیست، جز آنکه قانونمند و در دفاع از خویش و ارزشهای دینی، اما ضابطهمند، بدون خودسری و با انگیزههای مشروع صورت پذیرد که در آن صورت نمیتوان آن را مصداق تروریسم دانست.
مبارزه اسلام با ریشههای پیدایش تروریسم
در مبارزه با تروریسم، معمولاً نظامهای حقوقی و سیاسی دنیا از روی ناچاری و آن هم در حدّ مبارزه با معلولها پیش رفتهاند. به نظر میرسد اسلام در این زمینه نیز بسیار متعالیتر و مترقّیتر حرکت کرده است؛ زیرا اولاً، با آگاهی و بصیرت و از روی علاقه به صلح و امنیت پایدار، به عنوان پیش شرط ایجاد یک جامعه ایدهآل و ثانیا، با ریشههای تروریسم به مبارزه برخاسته است.
کمیته ویژه سازمان ملل متحد در خصوص تروریسم، که به منظور شناسایی تخصصی عوامل بنیادین و اصلی شکلگیری تروریسم به وجود آمده است، پس از انجام تحقیق و تفحّص، اصلیترین علل پیدایش تروریسم را چنین بیان کرد:
۱. استفاده از زور بر خلاف منشور سازمان ملل متحد؛
۲. تجاوز به استقلال سیاسی، حاکمیت و یکپارچگی سرزمینی کشورها؛
۳ و ۴. نژادپرستی و استثمار؛
۵. نابرابری و توسعه ناهماهنگ میان کشورهای شمال و جنوب با کشورهای در حال توسعه؛
۶. بیعدالتی سیاسی، اقتصادی و اجتماعی.
اصولاً تفکر لیبرال یا عدالت را برنمیتابد و به نام «مالکیت فردی» بر طبل آزادی میکوبد، و بر فرض پذیرش عدالت، به عدالت معاوضی اکتفا میکند. اما اسلام ضمن معتبر دانستن عدالت معاوضی، بر عدالت توزیعی و ایجاد فرصتهای برابر و زمینهسازی برای شکوفایی همه استعدادها تأکید میورزد.
۷. نقض گسترده و نظاممند حقوق بشر؛
۸. گرسنگی، قحطی و فقر و مانند آن.
اسلام با همه این عوامل مخالف بوده و برای هر یک راهکارهایی ارائه داده است.
گفتنی است، مقاله «تروریسم بین المللی از دیدگاه اسلام» توسط حجت الاسلام والمسلمین دکتر سید ابراهیم رئیسی نگاشته شده و در نشریه معرفت، شماره ۱۲۵، در اردیبهشت ۱۳۸۷ منتشر شده است.
برای مشاهده مقاله
اینجا را کلیک کنید.