به گزارش وسائل، حجت الاسلام شمس الله مریجی، رئیس دانشگاه باقرالعلوم (ع) در گفتگویی نسبت به ابعاد جامعه شناسی جریان کربلا پرداخت. مریجی علاوه بر تحصیلات دانشگاهی در حوزه جامعه شناسی کتابی هم با عنوان «تبیین جامعه شناختی واقعه کربلا» به تحریر درآورده است. متن این گفتگو را در ادامه میخوانید؛
کار جدی در مورد جامعه شناسی عاشورا کمتر صورت گرفته است، آیا این به خاطر عدم توانایی جامعه شناسی در تحلیل مسئله است و یا اینکه اساساً این موضوع مسئله جامعه شناسان نبوده است؟
برخی معتقدند با نگاه جامعه شناختی این واقعه را نمیتوان تبیین کرد؛ من، هم موافق این حرف هستم هم مخالف. اگر بخواهیم با رویکرد جامعه شناختی و روانشناختی این واقعه را تبیین و بعد ادعا کنیم که تبیین کاملی از این واقعه ارائه دادیم، نشدنی است، چون این ادعا با نوعی تقلیل گرایی همراه است. به عنوان مثال ما اگر زیر باران یک کاسه بذاریم و قطرههای آن را جمع کنیم و بعد بگوئیم من کل باران را گفتم ادعای اشتباهی است، ولی این درست است که بگویید باران را گرفتید. بنابراین با رویکردهایی مثل جامعه شناختی میتوان این واقعه را تببین کرد ولی نه کل واقعه را بلکه اندازه کاسهای که دستمان گرفتیم.
توانیم بخشی از واقعیت عاشورا را تبیین کنیم، چون رویکردهایی مثل روانشناسی و جامعه شناسی چند وجهی نیستند و نمیتوانند تمام وجوه واقعه را دربربگیرند ولی به اندازه خودشان میتوانند راجع به این واقعه نظر بدهند
ما میتوانیم بخشی از واقعیت عاشورا را تبیین کنیم، چون رویکردهایی مثل روانشناسی و جامعه شناسی چند وجهی نیستند و نمیتوانند تمام وجوه واقعه را دربربگیرند ولی به اندازه خودشان میتوانند راجع به این واقعه نظر بدهند. این حادثهای است که از مسیرها و وجوه متفاوتی میتوان آن را تبیین کرد. البته عدهای هم هستند که معتقدند که جامعه شناسی چون روش مشاهداتی و این جهانی دارد و نگاه مشاهداتی و ماورایی ندارد، نمیتواند وارد بحث شود و به تبیین آن بپردازد که به نظر من این عقیده اشتباهی است.
برخی مانند ابن خلدون معتقدند امام حسین (ع) بر اساس محاسبات این دنیایی اشتباه کرده است، به نظر شما چه نوع عقلانیتی بر قیام عاشورا حاکم است؟
اگر بخواهیم رفتارها را براساس اتفاقات این جهانی و دنیای موجود بررسی و تبیین کنیم به همان نتیجهای می رسیم که ابن خلدون یا افراد دیگر رسیده اند، اما اگر رفتار و اتفاقات این واقعه را براساس ارزشهای ماورایی تبیین کنیم، متوجه میشویم که امام حسین (ع) فقط برای این دنیا نمیجنگیده، بلکه به خاطرارزش و هویت دینی جنگیده است و می خواسته آن را اثبات کند. در واقع امام حسین (ع) برای حفظ هویت تاریخی دین اسلام جنگید نه برای رسیدن به مال و منال و مُلک.
امام حسین (ع) برای حفظ هویت تاریخی دین اسلام جنگید نه برای رسیدن به مال و منال و مُلک
جامعه شناسی میگوید رفتار مبتنی بر ارزش هاست و ما ارزشها را باید براساس مبانی خودمان تعریف کنیم. جامعه شناسی سکولار فقط از ارزشهای مادی این دنیا حرف میزند ولی جامعه شناسی دینی از ارزشهای آخرتی و معنوی هم حرف میزند، جامعه شناسی دینی علاوه بر حیات مادی به حیات معنوی هم قائل است.
به عقیده من این واقعه را علاوه بر عقل ابزاری با عقل برهانی وحیانی هم باید تبیین کنیم. چون مجموعه از اینها در کنار هم کامل میشود. از نظر مادی قابل درک نیست که یک نفر همه دادههای خود را بدهد، ولی وقتی براساس عقل وحیانی و شهودی ماجرا را تبیین کنیم، درک آن راحت تر میشود.
تأثیرات اجتماعی قیام عاشورا در طول تاریخ را چگونه تحلیل و ارزیابی میکنید؟
مهمترین پیامد اجتماعی واقعه عاشورا، خودآگاهی هویتی مسلمانان است. اینکه متوجه شدند مسیر را اشتباه رفتند. علاوه براین، نوعی انسجام اجتماعی در جامعه به وجود آورد، ضمن اینکه یک الگو سازی صورت گرفت. اینکه مسلمانان متوجه شوند وقتی در یک موقعیت اینچنینی گیر کردند باید چگونه رفتار کنند. این یک آورده تاریخی خیلی مهم هم برای مسلمانان و هم برای غیرمسلمانان است که وقتی با چنین شرایطی مواجه میشوند چه کنند.
مهمترین پیامد اجتماعی واقعه عاشورا، خودآگاهی هویتی مسلمانان است
حتی فردی به نام گاندی هم از رفتار سیدالشهدا الهام گرفت برای رها سازی هند از استعمار یا مثلاً وقتی از بابی ساندز میپرسند چرا ۶۳ روز چیزی نمیخوری میگوید من از امام سوم شیعیان الگو گرفتم.
کارکردهای اجتماعی عزاداری چیست؟ به واقعهای مانند اربعین که نمود یک نوع عزاداری است، از چه ابعاد جامعه شناختی میتوان نگریست؟
بعضی از کارکردها آشکارند برخی پنهان. منتها باید توجه داشته باشیم که ما درباره چیزی می گوئیم کارکرد دارد که درست انجام شده باشد؛ مثلاً ما اگر از کارکرد عزاداری حرف می زنیم منظورمان عزاداری است که درست برگزار شود و مبتنی بر ارزشهای اهل بیت باشد. پس باید پیش از هرچیزی مقدمه مان درست باشد تا نتیجه درست از آب دربیاید.
با در نظرگرفتن نکتهای که گفتم عزاداری برای سیدالشهدا کارکردهای بسیاری دارد؛ ابراز و اظهار علاقه و محبت با اهل بیت یکی از این کارکردهاست، چون کسی که با اهل بیت مودت دارد راه هدایت را پیدا میکند. پس اگر عزاداری کنیم در واقع در حال ابراز علاقه و محبت به اهل بیت هستیم. خلاصه اینکه یکی از کارکردهای عزاداری هدایت شوندگی است.
پیامد دیگر این است که شعائر ما حفظ میشود و افراد حق و باطل را از هم تشخیص میدهند، علاوه براینکه افراد ارتباطشان را با اسوههایشان حفظ میکنند و آنها را فراموش نمیکنند، چون وقتی ما اسوههایمان را فراموش کنیم دچار خودفراموشی هم میشویم.
یکی دیگر از کارکردهای مهم ولی پنهان عزاداری انسجام اجتماعی به معنی گره خوردن شیعیان است. یکی از دلایلی که شیعه تا امروز توانسته به حیات خود ادامه دهد همین عزاداری هاست. پیامد دیگر عزاداریها، پایین آمدن آمار جرم و بزهکاری در ایام عزاداری است. به بیان دیگر امنیت اجتماعی در ایام عزاداری بیشتر میشود و عزاداری کردن (با لحاظ کردن نکتهای که در ابتدا گفتم) نوعی آرامش خاطر به افراد میدهد. اشک ریختن برای سیدالشهدا راه وصل است و وصل هیچ وقت برای انسان افسردگی نمیآورد، بلکه نشاط معنوی و شادابی میآورد.