حملهی تروریستی و شهادت سردار حاج قاسم سلیمانی جامعهی ایران و سایر کشورهای دنیا را تحت تاثیر خود قرار داد. پس از آن پاسخ موشکی ایران و حمله به پایگاه نظامیان آمریکائی میرفت شادی خاصی به مردم متاثر تزریق کند.
اما اعلام رسمی چگونگی سقوط هواپیمای اوکراینی ناگهان شوک بزرگی وارد کرد. از ساعات اولیه صبح روز شنبه بهت خاصی بر کشور حاکم است.
در گام نخست بهتر است واکنشهای مختلف را بررسی کرده و سپس بیاندیشیم روحانیت و حوزههای علمیه چه نقشی در این فضای بحرانی میتوانند ایفا کنند.
- بخشی از جامعهی ایران به صورت کامل و همه جانبه حامی نظام و انقلاب هستند. این گروه اگرچه با شنیدن خبر خطای انسانی و پرتاب موشک خودی به هواپیما شدیدا مغموم شدند، اما بلافاصله با توجه به هجمههای مختلف- که بعدا خواهیم پرداخت- روحیهی خود را بازسازی کرده و علیرغم انتقاد از این اشتباه، مجددا اقدام به حمایت از نظام و نهادهای انقلابی از جمله سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نمودند.
- بخشی از جامعه در چند دههی اخیر به دلایل مختلف مخالف نظام هستند. این عده در وقایع گوناگون همیشه تلاش کردهاند از روشهای مختلف در مقابل نظام بایستند. در دههی اخیر حضور میدانی این گروه رسمیت پیدا کرده است و در دو روز گذشته نیز شاهد تجمعات مختلفی از سوی آنان هستیم. اگرچه این افراد ظاهرا در اعتراض به سقوط هواپیما و همدردی با خانواده جانباختگان این تجمعات را شکل میدهند، اما شعارها و اقدامات آنان عملا نشان داده است اصل حاکمیت را هدف قرار دادهاند.
- اما بخش سوم جامعه که به جرات میتوان آنان را اکثریت نامید در سطوح و درجات مختلف حامی نظام هستند، اما برخلاف بخش نخست که نام بردیم این حمایت تحت تاثیر عملکرد حاکمیت افت و خیز دارد. ممکن است بخاطر برخی اقدامات مانند گران شدن بنزین این حمایت به پایینترین سطوح برسد و انتقادات آنان افزایش یابد. از طرف دیگر همین بخش جامعه تحت تاثیر شهادت سردار حاج قاسم سلیمانی روحیهی دشمنستیزی و عرق ملی آنان اوج یافته و در نتیجه حمایت آنان از نظام به بالاترین سطح خود برسد.
این گروه اکثریت نیز با شنیدن خبر رسمی اشتباه پدافند سپاه و شلیک موشک به هواپیمای ایرانی شوکه شدند و طبیعی است در اثر ناراحتی و عصبانیت زیاد انتقادات کاملا صریح خود را به نظام وارد کنند. از سوی دیگر، به خاطر فعالیت رسانهای و میدانی گروه دوم (مخالفان و معاندان نظام) انتقادات و ادبیات گروه سوم نیز تحت تاثیر آنان بوده و عملا با مخالفان نظام و معاندان در یک مسیر قرار گیرد.
اما سوال مهم این است که بخشهای اثرگذار جامعه، تصمیمگیران و متولیان امور رسانهای و فرهنگی جامعه چه وظایفی دارند؟
در این نوشتار به وظایف حوزویان در این بحران روانی حاکم بر جامعه میپردازیم.
نخستین وظیفه حوزویان در این بین اطلاع و آگاهی از فضای روانی حاکم بر جامعه است. اگر بخشی از حوزویان نسبت به بحران پیشآمده احساس مسئولیت میکنند و تلاش دارند با نقشآفرینی خود باعث فروکش آن شوند، لازم است به دقت از فضای تبلیغی که بخش زیادی از جامعه با آن مواجه است آشنا باشند.
متاسفانه براساس یک باور – که در جای خود باید بررسی شود- بخش زیادی از حوزویان خود را از رسانههای اصلی جامعه بیرون کشیده و در فضایی کاملا متفاوت و پاستوریزه محدود کردهاند. بخاطر همین عملا اطلاع ندارند سطح تبلیغات روانی دشمنان و حتی فعالان رسانهای داخلی حول محور چه مسائلی است. چنانچه این طیف از حوزویان بخواهند یک کنش اثرگذار داشته باشند نه تنها کمکی به سبک شدن بار روانی مخاطبان خود نخواهند شد بلکه باعث تنشزائی نیز هستند.
در گام بعدی باید به دقت بررسی کرد گروه هدف و مخاطب اصلی حوزیان کدام یک هستند؟ به نظر میرسد اصلیترین مخاطب حوزویان گروه سومی است که به عنوان اکثریت مردم از آنان نام بردهشده است.اما در بحران اخیر با چه رویکرد و استراتژی با این طیف باید مواجه شد؟
- درک تاثر عمیق و حتی عصبانیت: مردم ما نسبت به این حادثه شدیدا متاثر و عصبانی هستند. اما فراموش نکنیم جنس این تاثر و عصبانیت مانند حادثهی اسفباری است که برای یکی از اعضای خانواده پیش آمده است. همین طیف قبلتر، از شهادت سردار سلیمانی متاثر بودند. پس تاثر و حتی عصبانیت و بالاتر از آن رفتارهای ظاهرا تنشزا را تحمل و درک نمائیم.در سخنان و پاسخهایی که میدهیم آنان را بخاطر این تاثر و عصبانیت ذیحق بدانیم و تلاش کنیم درک متقابل خودمان را به خوبی به آنان منتقل کنیم.
برگزاری مجالس بزرگداشت قربانیان این حادثه از سوی مراجع عظام تقلید و حوزههای علمیه و همچنین حضور حوزویان بویژه چهرههای شناخته شدهی روحانی در منازل آنان علاوه بر آنکه وظیفهی ذاتی روحانیت محسوب میشود میتواند تاثیر مهم روحی و روانی داشته باشد.
- خودداری از ارائهی توجیهات تخصصی و فنی: هماکنون در شبکههای مختلف از سوی طیفهای گوناگون نظرات ظاهرا فنی و کاملا کارشناسی شده! ارائه میشود که هرطیفی براساس سلیقه و خوشایند خود این نظرات را ارائه میدهد. طبیعتا بعد از مدت کوتاهی این نظرات مورد خدشه قرار میگیرد. با توجه به چند وجهی و کاملا تخصصی بودن چرائی این واقعه اولا از بازنشر یا ارائهی نظرات کارشناسی خودداری کنیم و ثانیا در قبال برخی مطالب ظاهرا تخصصی طیف مقابل تاکید کنیم تابع نظراتی خواهیم بود که به صورت رسمی از سوی مراجع ذیصلاح اعلام خواهد شد.
- تلاش برای بازگرداندن اعتماد مردم: یکی از اصلیترین بخش واقعهی سقوط هواپیمای اوکراینی تاخیر در اطلاعرسانی است. این تاخیر اگرچه از سوی مسئولان امر بدیهی و ناگزیر اعلام شده اما باعث خدشهدار شدن اعتماد مردم شدهاست. این خدشه در صورتی که جبران نشود تاثیرات بسیار عمیق و غیرقابل جبرانی در تعامل حاکمیت با مردم خواهد گذاشت. اگرچه حوزویان نیز هنوز اطلاع دقیقی از چرائی این تاخیر ندارند اما لازم است به صورت کلی تلاش کنند اعتماد خدشهدار شدهی مخاطبان را ترمیم نمایند.یکی از بهترین راههای بازسازی اعتماد مردم یاداوری خدمات چهلسالهی سپاه در عرصههای مختلف نظامی، سازندگی و اجتماعی است.
- خودداری از گره زدن اختلافات سیاسی و حزبی به بحران اخیر: همانگونه که پیشترگفته شد خارج شدن بخش زیادی از حوزویان از رسانههای فراگیر باعث شدهاست این گروه عملا از فضای تبلیغی رسانههای معاند نیز بیاطلاع باشند. خط اصلی تبلیغات معاندان و برخی از عوامل داخلی آنان بیاعتمادی مردم به شاکلهی کلی حکومت جمهوری اسلامی است. در این بین ممکن است عدهای بدون اطلاع از این خط تبلیغی یا روحیات خاصی که دارند تلاش کنند همان اختلافات سیاسی داخلی را در این بحران پیگیری کنند. این اقدام دستوپا زدن در یک حوض کوچکی است که در کنار اقیانوس و موجهای سهمگین آن ساخته شدهاست.!
- تاکید بر خانوادهی بزرگ ایران علیرغم همهی اختلافات: پس از درک و به رسمیت شناختن تاثر و ناراحتی مردم لازم است با استدلال و ادبیان مناسب با مخاطب بر این نکته تاکید کنیم که جامعهی ایرانی علیرغم همهی مشکلات و اتفاقات ناگواری که تجربه کردهاست خانوادهای خونگرم است که میتواند دوباره بر مشکلات مختلف غلبه کند. تذکر و یاداوری پیروزیهای بزرگ ایران پس از برخی مصائب بسیار موثر است.
نویسنده: احمد نجمی
منبع: سایت مباحثات (رسانهی فکری تحلیلی حوزه و روحانیت)
عکس: محسن قائمی (خبرگزاری رسا)