۱- شرط تدریس در حوزه، انتشار حداقل یک مقاله در مجلات معتبر باشد.
۲- هیچ کمک هزینه تحصیلی «عمومی» و «همیشگی» وجود نداشته باشد و تمام کمک هزینهها، به صورت بورسیه و در بازه زمانی محدود و با هدفگیری نخبگان صورت گیرد.
۳- به هیچ دانشپژوهی، بابت «درس خواندن»، حقالزحمهای تعلق نگیرد، بلکه حقالزحمه به سبب انجام فعالیتی تبلیغی، آموزشی و یا پژوهشی پرداخت شود.
۴- برای هر دانش، به جای متون درسی اجباری، سرفصلهای درسی تعیین شود و انتخاب متون، به طلبه و استاد واگذار شود.
۵- برای هر دانش حوزوی در هر پایه، حداقل ده متن درسی استاندارد وجود داشته باشد تا طلاب از میان آنها، متن درسی مورد علاقه خود را انتخاب کنند.
۶- تعداد اساتیدی که بیش از ۳۰۰ نگاشته علمی تولیدی دارند از تعداد مراجع تقلید پیشی گیرد.
۷- هیچ روحانی یا نهاد حوزوی، به صورت «رسمی»، ورود «مصداقی» برای تشخیص اصلح در انتخاباتهای مختلف (غیر از مجلس خبرگان) نداشته باشد، بلکه همانند رهبری نظام، تنها به ارائه توصیههای کلی در رابطه با شرایط کاندیدای اصلح، اکتفا کرده و در رابطه با مصادیق اصلح، اظهارنظری نکنند.
۸- جریانهای «علمی» حوزه، امکان ارائه آزادانه نظرات خود را داشته باشند.
۹- طلاب پس از سه سال تحصیل، به زبانهای عربی و انگلیسی مسلط شوند.
۱۰- اعضای شورای عالی و رئیس حوزه علمیه، همانند سایر مسوولانِ نظامِ مردمسالاری دینی، با رأیگیری مستقیم یا غیرمستقیم، از میان طلاب و اساتید، انتخاب شوند.
۱۱- نهادی غیردولتی و غیر حکومتی، برای استانداردسازی شاخصههای متن درسی معیار در هر رشته و پایه و همچنین شاخصههای میزان موفقیت استاد، طلبه و مدیر مدرسه در انجام وظایفشان، وجود داشته باشد.
۱۲- مدیر حوزههای علمیه، هر یک ماه، نشست خبری داشته باشد و به پرسشهای خبرنگاران پاسخ دهد.
۱۳- مدیر حوزههای علمیه، هر سال، گزارش عملکرد حوزهها را به صورت مکتوب، در اختیار رسانهها و مردم بگذارد.
۱۴- هزینهکرد بودجه حوزههای علمیه، به صورت شفاف، در دسترس عموم قرار گیرد.
۱۵- ارتباط علمی میان علمای شیعه و سنی، بدون پیش شرط و بدون اشتراط مقابله به مثل، از جانب علمای شیعه، صورت گیرد.
۱۶- هر سال، حداقل بیست مناظره علمی میان اساتید حوزه، به صورت رسمی و در موضوعات مهم و مورد ابتلا، صورت گیرد.
۱۷- سالانه حداقل ۱۰ ملاقات رسمی میان مراجع تقلید شیعه و علمای تراز اول اهل سنت برگزار شود.
۱۸- روحانیونی که وارد مسؤولیتهای اجرایی که ارتباطی به دانش حوزوی یا روحانی بودنِ فرد ندارد، از آنجا که مسؤولیت آنها ارتباطی با وجه دانشی و صنفی آنها ندارد، خلع لباس شوند.
۱۹- ورودیهای حوزه های علمیه، از میان دارندگان معدّل ۱۸ به بالا گزینش شوند.
۲۰- تربیت روحانی برای نهادهای نظام، با بودجه آن نهادها و نظارت علمی حوزه علمیه صورت گیرد و از محل وجوهات شرعی، برای این امور هزینه نشود.
۲۱- وجود نگاههای مختلف علمی و سیاسی در حوزه، مادامی که به «امنیت» کشور صدمه نزند، به رسمیت شناخته شود.
۲۲- مرکز تدوین متون درسی حوزه، سالانه حداقل بیست کتاب درسی را تولید یا حمایت کند.
۲۳- در راستای از بین بردنِ حس تبعیض میان روحانیت و مردم، شکایتهای مرتبط با روحانیون، به صورت عادی دادرسی شود.
۲۴- مدارک حوزوی، مستقل از مدارک دانشگاهی، طراحی شده و متناسب با سطح درسی، به طلاب اعطا شوند.
۲۵- بدون وجود مقاله علمی منتشرشده در مجلات علمی، هیچ مدرک علمی به طلاب داده نشود.
۲۶- سالانه حداقل ده هزار پژوهش حوزوی، به زبانهای مختلف، ترجمه و منتشر شود.
۲۷- برای هر یک عرصههای فقه نظام، حداقل یک موسوعه ۱۰ جلدی، ده متن درسی و ۵۰ کتاب کار نگاشته شود.
۲۸- دوران آموزش دورههای سطح و خارج(=مقدماتی و پیشرفته)، مجموعا به کمتر از ده سال تقلیل یابد.
۲۹- دروس سطوح عالی، به صورت آموزشِ پژوهشمحور برگزار شود.
۳۰- هر حوزه علمیه، علاوه بر وجوهات شرعی، همانند دانشگاههای بزرگی همچون هاروارد، از درآمدهای پایداری نظیر موقوفات نیز بهرهمند بوده و هیچ نیازی به بودجه اختصاصی دولتی و حکومتی نداشته باشد.
نویسنده: مصطفی دری
منبع: سایت شبکه اجتهاد