یکی از آسیبهای جدی امر تقریب، دخالت دادن مسائل و معیارهای سیاسی در آن است. از سوئی طیف خاصی از حوزویان – که در اینجا طیف سنتی یا برائتی مینامیم- باور مٌضیّق و بسیار محدود خود از تقریب را محملی برای هجمه به نظام قرار دادهاند و تلاش میکنند علیرغم ظاهری سیاستگریز، نوک پیکان انقلابستیزی خود را در قالب دفاع از ولایت اهلبیت به سوی ارکان نظام گسیل دارند.
به باور و تبلیغ این جماعت، تقریب در مذهب تشیع جایی ندارد و حکومت و نظام جمهوری اسلامی برای تقویت پایههای خود و جلب نظر چند میلیون شهروند اهلسنت در حال عقبنشینی از مبانی تشیع است. این باور تلاش دارد اینگونه القاء کند که «ولایت» نیز ممکن است روزی فدای نگهداری حاکمیت شود.
در این بین عملکرد مجمع جهانی تقریب مذاهب به عنوان اصلیترین نهاد برای پاسخگوئی و ابطال اینگونه ادعاها بسیار مهم است. اما متاسفانه عملکرد خاص و سلیقهای متولیان این مجمع در دورهی اخیر نه تنها باعث رد اینگونه ادعاها نشد، بلکه آن را تقویت هم کرد.
رویکرد سیاسی ریاست سابق این مجمع و برخی از منصوبان وی امری بدیهی و حق طبیعی آنان است. اما زمانی که این مشرب در نهادی مانند تقریب مذاهب اعمال شود آسیبهای جبرانناپذیری خواهد داشت. در این سالها تبلیغ و شناساندن تقریب به افرادی محدود شده بود که کاملا مطابق با منش سیاسی مسئولان وقت باشند و کسانی در دائرهی تقریب میگنجیدند که دقیقا همان نگاه سیاسی متولیان را داشته باشند. نتیجهی این رفتار آن شده بود که چهرههایی منادیان و حامیان تقریب هستند که نهتنها حامی جدی انقلاب، بلکه همفکر فلان جریان سیاسی خاص باشند.
نتیجهی این اقدام نادرست عملا تایید همان تفکر و تبلیغ منتقدان تقریب بود و ظاهر امر آن شد که تقریب وسیلهای برای استحکام قدرت سیاسی جمهوری اسلامی ایران است! در حالیکه امر مسلم تقریب بسیار فراتر از باورهای سیاسی توصیهی ائمه، و سیرهی سلف و بزرگانی همچون آیات عظام بروجردی و میلانی و دهها عالم و فقیه است.
با انتصاب ریاست جدید این مجمع ـ فراتر از آنکه سلیقهی سیاسی وی چگونه است ـ امیدواریم شاهد مدیریتی فراتر از یک تفکر سیاسی خاص باشیم و تقریب بین مذاهب را نه یک ابزار سیاسی خاص، بلکه امر مسلم اعتقادی و در خدمت دین معرفی شود.
منبع: سایت اینترنتی مباحثات