حوزه و متاورس

متاورس هنوز یک فرضیه است و به‌عنوان پدیده‌ای غالب بر جوامع شناخته نمی‌شود. تمام اتفاقاتی که ما اکنون در فضای مجازی به آن دسترسی داریم، مسیری را در فیلم‌ها و رمان‌ها طی کرده است؛ خودِ اینترنت در بسیاری از فیلم‌‌ها و داستان‌‌های علمی-تخیلی به تصویر کشیده شد و بعدها وارد جامعه شد.

متاورس اولین بار در سال ۱۹۹۹ در رمان «سقوط برف» توسط «اِستِفِنسون» استفاده شد که معمولاً رمان‌‌های علمی-تخیلی او در جهان، خوب ترجمه و خوانده می‌‌شود. او کلمه «متاورس» را برای سرزمینی خیالی که توسط آواتارها مدیریت می‌شود و انسان‌‌ها با آواتار و شخصیتِ شبیه‌سازیِ خودشان در آن جامعه حضور دارند استفاده کرد. بعدها به‌عنوان یک ایده، وارد مباحث آی‌تی و فناوری شد.

متاورس، نسل بعدی اینترنت خواهد بود. در فضای مجازی فعلی که فضای مجازیِ دوبعدی است، دو حس بینایی و شنوایی انسان فعال است. متاورس قرار است به سراغ حواس دیگر انسان برود و آنجا حس لامسه هم موضوعیت پیدا می‌کند. حتی بویایی و چشایی انسان هم می‌تواند در این فضا فعال شود.

چهار کلیدواژه مهم در فهم متاورس

برای فهم متاورس باید چند لفظ فناورانه را با هم مرور کنیم:

الف. واقعیت مجازی: همان چیزی که الان با عینک‌‌ها در گِیم‌‌ها مورداستفاده قرار می‌گیرد. در سینماهای سه‌بُعدی و پنج‌‌‌بعدی هم وجود دارد. شما عینک را به چشم می‌زنید و انگار در یک فضای مجازی قرار می‌گیرید و مثلاً حرکت پروانه‌ها یا مکانی ترسناک را بیشتر لمس می‌کنید.

ب. واقعیت افزوده: در واقعیت مجازی، بردن واقعیت به مجازی بود، اما در واقعیت افزوده، مجازی به واقعیت آورده می‌شود. شما در واقعیت افزوده، شیئی مجازی را به واقعیت اضافه می‌کنید. یعنی در واقعیت، روی دست شخص هیچ ساعتی وجود ندارد، اما شخص با یک‌سری از نرم‌‌افزارها می‌تواند ساعت‌‌های مچی متفاوتی را روی دستش تست و امتحان کند و بعد بخرد، بدون اینکه جنس ساعت را کاملاً لمس کند. در واقعیت مجازی، کلیه آن عناصر درک شده، توسط کاربر اتفاق می‌افتد و با کامپیوتر ساخته شده است، اما در واقعیت افزوده، بخشی از عناصر در دنیای واقعی وجود دارد و بخشی از آن توسط کامپیوتر اتفاق‌ می‌‌‌افتد.

ج. بِلاک‌چِین: سیستم ثبت اطلاعات و گزارش است. رمزارزها به‌خاطر امنیت آن، امروزه در جهان مورد اقبال قرار گرفته‌‌‌اند. در این امنیت، بلاک‌چین کمک می‌کند.

د. تُکِن‌‌های غیرمثلی: نوعی کیف پول یا خودِ پول است که به‌عنوان ارز و پول در بلاک‌چین‌ها استفاده می‌‌شود. در اینجا داراییِ دیجیتال شکل می‌گیرد.

سه مفهوم کلیدی در متاورس

الف. حضور: در فضای مجازیِ فعلی، شما حضور ندارید و مفهومِ «بازنَمایی» وجود دارد؛ یعنی شما چیزی را‌ می‌‌‌بینید، ولی در متاورس، شما حضور دارید؛ یعنی شما یکی از کنشگران و حاضران آن فضا می‌شوید.

ب. تعامل‌‌‌پذیری: نه به‌معنای عامیانه آن که مثلاً شما با شخصی دیگر تعامل می‌کنید. این نوع تعامل در فضای مجازیِ فعلی وجود دارد. در متاورس، انتقال فرد و اجسام وجود دارد.

ج. استانداردسازی: استانداردسازی، تعامل بین پِلَت‌فُرم‌‌ها و سرویس‌‌ها را در سراسرِ متاورس فراهم می‌کند.

زمان وقوع متاورس

وقتی متاورس به وقوع می‌پیوندد که دو اتفاق بیفتد:

الف. تقاضا: تقاضای جوامع باید به‌حدی برسد که متاورس حضور پیدا کند. ما الان این تقاضا را می‌بینیم. فضای مجازیِ فعلی تقریباً دارد به حد اقناع و ارضای بشر می‌رسد. در جهان مادی که عنصر لذت و منفعت و مادی‌‌گرایی عینیت پیدا می‌کند، بشر زود به خستگی و اوج لذت می‌رسد؛ لذا باید تفریحات و سرگرمی را به‌روز کند و الا همه چیزِ او تحت‌الشعاع قرار می‌گیرد و کم‌کم مشتریِ خود را از دست می‌دهد. در فضای مجازی فعلی هم کم‌کم داریم به آن حد می‌رسیم. فرد، دیگر از مانیتور لذت نمی‌برد و به‌دنبال این است که بتواند حضور بیشتری در این فضا داشته باشد. این تقاضا کم‌کم دارد به وجود می‌آید.

ب. سافت‌‌وِر: الان در فضای مجازی فعلی، پِرُگرَم و برنامه وجود دارد، ولی در متاورس، ما سراغ اِنجین و موتور می‌رویم. برنامه به‌تنهایی به کار ما نمی‌آید، لذا هوش مصنوعی هم در این فضا به کمک ما می‌آید.

نکته اصلی این است که هم‌اکنون عناصری که متاورس را خواهد ساخت، الان به‌صورت جدا از هم وجود دارد، فقط باید کنار هم قرار گیرند.

لبه‌های مماس فقه و متاورس

در فقه، موضوع‌‌‌شناسی ما درباره متاورس کامل نیست. ناسا ۲۰ عالم دینی و فیسبوک ۵ عالم دینی برای پیدا کردن راه چاره برای لبه‌های مماسِ متاورس با دین استخدام کرده است. اگر متاورس به این معنای‌هالیوودی‌اش هم اتفاق‌ نمی‌افتد، ما به آینده‌پژوهیِ فضای مجازی نیاز داریم. امکان ندارد فضای مجازی در این حد باقی بماند. اصلاً سیرِ دنیا این نیست.

چند مسئله که باید در متاورس بحث شود، حریم خصوصی، مالکیت، و سلطه و سلطنت است. یکی دیگر از نکات در رابطه با متاورس، دایره تکلیف است. اگر فتوای شما حرمت استفاده از گوشی اندروید باشد و از طرف دیگر، استفاده از برنامه «شاد»، الزام آموزش و پرورش باشد، ضرورت استفاده از برنامه شاد، حرمت را تخصیص می‌زند. اگر این ضرورت‌‌ها آنقدر زیاد شود که تخصیص اکثر به وجود بیاید، دایره تکلیف کوچک می‌شود؛ یعنی اگر شما در فضای واقعی، بایدها و نبایدهای زیادی داشتید، در فضای مجازی کمتر‌ می‌‌‌شود، و در فضای متاورس شاید از بین برود.

حریم خصوصی چند عنصر دارد که یکی از آنها قدرت سلطه است؛ این قدرت نیاز به مالکیت دارد. آیا مالکیت فقهی را می‌شود وارد فضای مجازی و متاورس کرد؟ متعلَّقِ مالکیت در فضای متاورس چیست؟ در متاورس، مالکیت‌ها حرف اول را می‌‌زنند. این مالکیت در فضای متاورس چگونه است، یا چه حد و حدود و قوانینی برای آن متصور است؟ هنوز مشخص نیست.

لبه‌های مماس فرهنگ و متاورس

تمام چالش‌‌های فرهنگی که ما در فضای مجازی داریم، در متاورس تشدید می‌‌شود. در متاورس می‌توانید تجربه رابطه جنسی کامل را داشته باشید، بدون اینکه اصلاً فردی وجود داشته باشد. این موارد اگر وارد جامعه ما شود، ما برای فرهنگ‌مان چه کاری می‌توانیم بکنیم؟ موضوعاتی مانند فیلترینگ را دور بریزید. آقای زیمِل می‌‌گوید: زمانی که فرهنگ توسعه پیدا کند، تراژدی فرهنگ اتفاق می‌‌افتد؛ «غمنامهٔ فرهنگ». دسترسی شما به محتوا زیاد می‌‌شود، اما محتوا دارای عمق نیست. در تراژدی فرهنگ، فرهنگ و محصولات فرهنگی به‌طور گسترده ایجاد می‌شود، اما شخص به بلوغ فرهنگی نمی‌رسد؛ یعنی از لحاظ فرهنگی رشد نمی‌کند. در صنعت فرهنگ هم همین اتفاق می‌افتد.

در متاورس، شما «حس بی‌مکانی» دارید؛ دیگر مشخص نیست به کجا تعلق دارید. همین الان افرادی که مقداری زبان بدانند و در فضای مجازی فعلی کمی ‌بین‌‌‌المللی فعالیت می‌کنند، این حسِ بی‌‌مکانی را کاملاً درک‌ می‌‌‌کنند.

در فضای متاورس، انسان احساس «فقدان هویت» می‌کند و اساساً نمی‌داند برای چه به این دنیا آمده است و لذت، عنصر اصلی متاورس خواهد بود؛ به‌خاطر تنوعی که متاورس ایجاد می‌کند. او کم‌کم احساس تعلق فرهنگی را از دست می‌دهد و به سراغ سبک زندگی خاصی می‌رود. فرهنگ والا و فرهنگ عامه در این سبک زندگی، جابه‌جا و مخلوط می‌شود. هنرِ والا دیگر چندان مفهومی ندارد. فقط تنوع مفهوم دارد. فرم بر محتوا غالب می‌شود. فضای متاورس فضای تنوع‌طلبانه‌ای است.

حوزه و پدیده‌هایی مانند متاورس

فضای مجازی و مانند آن مثل چاقو هستند که هم استفاده خیر دارند و هم استفاده شر. واقعیت این است که قطعاً بلافایده نیست. تحولات آنقدر سریع هستند که ما نباید در مقابل آنها موضع انفعالی داشته باشیم و فقه ما صبر کند که مسئله وارد شود، بعد پاسخ بدهد. با این رویکرد، نگاه فقه به مسائل، همیشه به چشم آسیب است؛ یعنی مسئله چه آسیب‌‌هایی برای من ایجاد می‌‌کند و من فقط بگویم انجام بده یا انجام نده. اینکه مقام معظم رهبری تأکید بر فضای مجازی ملی دارند، یعنی بیایید نظامی بسازید که بتواند با نظام وارداتی، قدرت تقابل داشته باشد.

ما نگاه منفی به متاورس یا هر تکنولوژی فناورانه نداریم. ما می‌خواهیم بگوییم فقه ما اگر احساس خطر می‌‌کند، به این سمت برود که نظام رقیب بسازد. البته مرحله اول واقعاً احساس خطر است، باید احساس خطر کرد تا منجر به کنش فقهی شود. ما وقتی می‌‌توانیم به‌عنوان فرصت به آن نگاه کنیم که خودمان تکنولوژی را به دست بگیریم. تا زمانی که شما تکنولوژی را به دست نگیرید، دارید در زمین حریف بازی می‌‌کنید و در زمین حریف بازی کردن یعنی نگاه آسیب‌شناسانه.

به نظر می‌رسد که حاکمیت‌‌ها تضعیف می‌شوند. به‌خاطر اینکه نظارت، فردی می‌شود و فرد برای حفظ اموال، آبرو و قدرت خودش باید وارد عمل شود. البته ممکن است حاکمیت فرد یا کشوری که متاورس را به وجود آورده است تقویت شود؛ به‌خاطر باگی که در تکنولوژی وجود دارد.

تجربه نشان داده است که جامعه علمی، به‌خصوص دینی و به‌خصوص حوزوی در برخورد با متاورس و مانند آن، در مرحله اول وارد انکار می‌شوند. در مرحله دوم وارد امتناع می‌شوند. یعنی می‌گویند به سمت اینها نروید، و در مرحله سوم وارد همکاری می‌شوند و آنها را می‌پذیرند و حتی خود از آن استفاده می‌کنند. فقط برخی بایدها و نبایدها را توصیه می‌کنند!

جمع‌بندی

به نظر می‌رسد حوزه در مواجهه با این پدیده‌ها چند مرحله را طی می‌کند:

الف. احتمال عقلایی وقوع

طبیعی است که هر کس درباره پدیده‌های تکنولوژی‌محور که دور از ذهن است، با حالت انکار برخورد کند. اساساً احتمال وقوع آن پدیده را ندهد و لذا هیچگونه تصمیمی در قبال آن نمی‌گیرد. پس در اولین مرحله، باید احتمال عقلایی درباره وقوع متاورس و مانند اینها داد؛ به‌خصوص وقتی فضای مجازی کنونی با این همه امکانات تعجب‌برانگیز را مشاهده می‌کنیم. حوزه نیز همیشه باید در آینده‌پژوهی تکنولوژی‌ها و به‌خصوص فضای مجازی فعال عمل کند تا غافلگیر نشود.

ب. شناخت

موضوع‌شناسیِ یک پدیده نوظهور قدم بعدی است. شناختْ می‌تواند بهترین تصمیم را در مواجهه پیش روی ما بگذارد. واضح است که این کار با مشورت متخصصان امر امکان خواهد داشت.

ج. مطالعه

چرا حوزه نباید اندیشکده مطالعات تکنولوژی و تأثیرات آن بر دین و جامعه داشته باشد؟! مطالعه بر روی پدیده‌های نوظهور و دستیابی به تأثیرات آن بر جامعهٔ هدف روحانیت، مرحله اساسی است.

د. استفاده

این مرحله زمانی است که آن پدیده فراگیر شده است. معمولاً در اوایل این مرحله، حوزه رویکردی امتناعی و در راستای ممنوع کردن به خود می‌گیرد و همه را از این فضاها و امکانات منع می‌کند، ولی کم‌کم خود نیز به استفاده‌کننده تبدیل می‌شود. در فضاها و امکاناتی که عموم جامعه در حال استفاده از آن هستند، و اساساً استفاده از آن یک فرهنگ خواهد بود تا یک توصیه، حوزه نباید با باید و نباید سعی در توقف استفاده از آن کند.

ه. تلاش در ساخت نظام جایگزین

فقه ما اگر بخواهد فقهی نظام‌ساز باشد، باید نظام‌هایی را طراحی کند که بتواند با این فضاهای وارداتی رقابت کند. شاید در بدو امر این کار غیرممکن باشد، اما با نگاهی به صنعت موشکی و مانند آن می‌توان امیدوار شد.

به‌طور کل فقه نظام به‌نظر نگارنده بر فقه حکومتی، فقه معاصر، فقه مستحدثه و مانند اینها اولویت دارد؛ چرا که فقه باید نظام بسازد تا بتواند رقابت کند. نظام عینیت‌یافته مبتنی بر فلسفه غرب و یا به‌عبارتی، امتداد عینی فلسفه غرب که در فضای مجازی یا متاورس عینیت پیدا کرده است، اکنون رقیب حوزه است. حوزه اگر مدعی ست که فقه می‌تواند سبک زندگی بسازد، باید نظام جایگزین را ارائه دهد. شاید بتوان نظام سیاسی ولایت فقیه را به‌عنوان مثالی خوب برای نظام‌سازی فقهی در تقابل با نظام‌های سوسیالیستی، مارکسیستی، لیبرالیستی و مانند آن تلقی کرد.


نویسنده: حجت‌الاسلام دکتر احمد اولیایی، دانش‌آموخته حوزه علمیه قم و دکتری فرهنگ و ارتباطات- پیرامون حوزه

منبع: سایت شبکه اجتهاد

 

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا