ابتدا به عنوان مقدمه باید عرض کنم بعد از پایان جنگ جهانی دوم و به وجود آمدن نظام نوین بین الملل متأثر از طرفهای درگیر جنگ و تأسیس نهادهای بین المللی و سازمان ملل متحد، روابط جامعه جهانی با واحدها و بازیگرانی بیش از گذشته در مرحله جدیدتری گام نهاد و کیفیت مناسبات در این جامعه از اهمیت ویژهای برای کشورها و دیگر واحدهایی نظیر: نهادهای بین المللی، شرکتهای چند ملیتی، ملتها و افراد نخبه، برخوردار شد.
امروزه مقصود از روابط بین الملل و مفهوم آن؛ مجموعه اقدامات و رفتارهای متقابل بین واحدهای جامعه جهانی است که دارای ابعاد سیاسی، نظامی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی با اهداف دوستانه، تفاهم و یا رقابت آمیز در سطوح رسمی و غیر رسمی باشد.
در مورد فقه روابط بین الملل، باید گفت دانشواژه فقه روابط بین الملل در نگاه نخست از دو واژه فقه و روابط بین الملل ترکیب یافته است؛ در تعریفی از فقه گفته شده است که عبارت است از: «فقـه علـم بـه وظایف و تکالیف معین شده بر مسلمانان در شـریعت اسـلامی از طریـق ادلـه تفـصیلی شریعت است»؛ روابط بین الملل نیز به عنوان دومین جزء این دانشواژه ترکیبی، گاه به مثابه یـک امـر واقعی در نظر گرفته میشود و گاه به عنوان یک دانش.
دانش روابط بینالملل، از سه دیدگاه مورد مطالعه قرار می گیرد: از دیـدگاه تئوری ها، به طبیعت و محرکهای اصلی جامعه بین المللی توجه دارد، از دیدگاه جامعـه شناسی به بینظمیهای جامعه بینالمللی میپردازد و از دیدگاه تاریخ، جریـان زنـدگی بینالملل و دگرگونی جامعه بینالمللی را مطرح میسازد.
بنابراین، فقه روابط بین الملل، شاخهای از فقه است که با تکیه بر مبانی خاص و به کارگیری الگوی روشی معینی عهدهدار تنظیم روابط بین ملتها و کشورها است و احکام شرعی عملی ناظر بر این حوزه را استخراج و ارائه میکند؛ مباحثی همچون دعوت، صـلح، قراردادهـا و… از جمله مباحثی است که در فقه روابط بینالملل مورد بررسی قرار میگیرد.
البته توجه به این نکته لازم است که از فقه روابط بینالملل نباید انتظار مدیریت روابط بینالملل و یا تبیین قوانین مدیریتی عرصه روابط بین الملل داشت؛ بلکه فقه روابط بـین الملل تنها از اصول، ارزشها و احکام لازم الاجرا برای مؤمنانه ساختن عرصه روابط بین الملل سخن میگوید.
منبع: سایت وسائل